عنوان مقاله :
همبودي اختلال خوردن واختلال بدشكلي بدن وهمبستگي آنها با نشانگان آسيب شناسي رواني
عنوان به زبان ديگر :
Comorbidity of Eating Disorder and Body Dysmorphic Disorder Symptoms and their correlation with Psychopathology
پديد آورندگان :
ابراهيم زاده موسوي، محمد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني , محمدخاني، پروانه دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني , انصاري، نگين دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني , اكبري اصفهاني، امير دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني , امين الرعايا يميني، سارا دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني , ريگي كوته، بهزاد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - دانشكده علوم رفتاري - گروه روانشناسي باليني
كليدواژه :
اختلال خوردن , اختلال بدشكلي بدن , نشانگان آسيب شناسي رواني
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: اختلال خوردن يكي از اختلالات شايع روانپزشكي است كه با بروز بيماريهاي شديد رواني ارتباط دارد. اين دسته از اختلالات باعث ايجاد اشكال در سلامت جسمي و عملكرد رواني مي شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسي ميزان همبودي اختلالات خوردن و اختلال بدشكلي بدن و همبستگي آنها با نشانگان آسيبشناسي رواني انجام گرديد.
روش بررسي: پژوهش حاضر توصيفي از نوع علي- مقايسه اي ميباشد. جامعه آماري پژوهش را دانشآموزان دبيرستانهاي منطقه 5 تهران تشكيل دادند كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي و براساس فرمول حجم نمونه كوكران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه در سال 1395 انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها، مقياس Yale-Brown براي اختلال بدشكلي بدن (YBOCS-BDD)، پرسشنامه نگرش هاي خوردن (EAT-26) و پرسشنامه نشانگان (BSI) بود. تجزيه و تحليل دادهها در دو سطح توصيفي و استنباطي (همبستگي پيرسون، آزمون تي و رگرسيون) با استفاده SPSS- 22 انجام گرديد.
يافته ها: 0/67 از دختران شركت كننده و 0/55 از پسران شركت كننده داراي علايم پاتولوژيك اختلال خوردن بودند. علاوه بر اين 0/70 از دخترها و 0/37 از پسرها اختلال بد شكلي بدن داشتند. همبستگي بين اختلال خوردن و بد شكلي بدن 0/51 بود كه در سطح (p<0/01) معني دار بود، كه نشان مي دهد افرادي كه علايم اختلال خوردن را دارند در اختلال بد شكلي بدن نيز نمره ي بالايي را مي گيرند و برعكس. به طور كل رگرسيون لاينر نشان داد اختلال خوردن، اختلال بد شكلي بدن را پيشبيني مي كند. بين دو گروه دختران و پسران در اختلال خوردن تفاوت معني داري ديده نشد، اما در اختلال بدشكلي بدن اين تفاوت در سطح (p<0/01) معنادار بود.
نتيجه گيري: اختلال خوردن و اختلال بدشكلي بدن با يكديگر رابطه دارد. علاوه بر اين، بين برخي زيرمقياس هاي نشانگان باليني با اختلال خوردن و بدشكلي بدن نيز رابطه وجود دارد.
چكيده لاتين :
Background and Objectives Eating disorder is one of the common psychiatric disorders that is associated with severe psychiatric illnesses. These types of disorders can cause problems in physical and psychological well-being. Eating disorder and body dysmorphic disorder are severe disorders that have a higher mortality rate than other psychiatric disorders. The purpose of this study was to investigate the association between eating disorders and body dysmorphic disorders and their correlation with psychopathology syndrome. Methods This research is a causal-comparative study. The population of the study consisted of high school students in district 5, Tehran, which was selected by stratified random sampling method and based on the sample size of Cochran samples. 400 individuals were selected as samples in 1395. The data collection tool was Yale-Brown Practical Obsessive-Compulsive Scale (BMD) for Body Dysmorphic Disorders (YBOCS-BDD), Eat-Inventory Questionnaire (EAT-26), and Short-Term Short Term Syndrome Questionnaire (BSI). Data analysis was done at descriptive and inferential levels (Pearson correlation, t-test and regression) using SPSS-22 software. Results 67.6% of participating girls and 0.55% of participating boys had pathological disorders of eating disorder. In addition, 0.70% of the girls and 0.37% of the boys had a body dysmorphic disorder. The correlation between eating disorder and body dysmorphic disorder was 51% which was significant at the level p<0.01, which indicates that people who have symptoms of eating disorder also score a high score in the body dysmorphic disorder and vice versa. In general, liner regression showed that eating disorder predicts body dysmorphic disorder, and it was found that eating disorder accounts for 54% of the variance of the body dysmorphic disorder. There was no significant difference between two groups of girls and boys in eating disorder, but in body dysmorphic disorder, this difference was significant (p<0.01). Conclusion Eating disorders and body dysmorphic disorder are related to each other. Additionally, there is a correlation between some of the subscales of clinical symptoms with eating disorder and body dysmorohic disorder.
عنوان نشريه :
فصلنامه دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني سبزوار
عنوان نشريه :
فصلنامه دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني سبزوار