رابطه اخلاق كاري و هوش كاركنان سازمان‌هاي بين‌المللي در ايران

The Relationship Between Business Ethics and Intelligence of International Companies, In Iran

زمينه: يكي از عوامل مهم در هنگام جذب كاركنان و ارتقاء شغلي افراد در سازمان هوش آنها است. رعايت اخلاق حرفه‌اي كاركنان بهبود جايگاه يك سازمان را در حوزه كسب و كار خود به دنبال دارد. شناسايي ارتباط ويژگي‌هاي شخصيتي افراد و رعايت اصول و موازين اخلاقي در محيط كار در بهره‌وري و اثربخشي سازمان مؤثر است. روش كار: اين پژوهش از نوع توصيفي پيمايشي است كه با هدف ارزيابي ارتباط بين سه نوع هوش كاركنان با رعايت اخلاق كاري در سازمان انجام شده است. در اين مقاله ابتدا بوسيله مصاحبه و نظر سنجي از اساتيد و كارشناسان شاخص‌هاي مربوط به ارزيابي اخلاق كاري كاركنان تدوين شده است. سپس شاخص‌هاي ارزيابي انواع هوش براساس مطالعه پژوهش‌هاي پيشين و نظر كارشناسان مشخص گرديد و پس از ارزيابي اين شاخص‌ها ارتباط بين رعايت اخلاق كاري، هوش فرهنگي، هوش منطقي و هوش هيجاني در قالب فرضيه‌هاي آماري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. جامعه آماري پژوهش كاركنان شركت‌هاي بين‌المللي فعال در ايران است و ابزار پژوهش پرسشنامه مي‌باشد. بوسيله روش نمونه‌گيري تصادفي تعداد 397 نفر از بين جامعه بر حسب جدول مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه پژوهش داراي 10 سازه مي‌باشد كه بوسيله ضريب كرونباخ پايايي هر سازه ارزيابي و مورد تأييد قرار گرفت. براساس اصلاحات متعدد صورت گرفته طبق نظرات خبرگان بر پرسشنامه، ابزار پژوهش روايي قابل قبولي دارد. يافته‌ها: نتايج حاصل از آزمون فرضيه‌ها نشان مي‌دهد كه ارتباط مثبت و معناداري بين دارا بودن هوش فرهنگي و رعايت اخلاق كاري (r=0.55) و ارتباط معناداري بين هوش عاطفي كاركنان با رعايت اخلاق كاري (r= 0.63) وجود دارد اما ارتباط معناداري بين وجود هوش منطقي با رعايت اخلاق كاري در بين كاركنان نمونه پژوهش مشاهده نشد. همچنين بين دارا بودن هوش هيجاني با هوش منطقي ارتباط معناداري بدست نيامد. ارتباط معناداري بين هوش فرهنگي و هوش هيجاني (r=0.71) مشاهده شد. نتيجه‌گيري: براساس نتايج حاصل از پژوهش مي‌توان بيان داشت افرادي كه از ضريب هوش محاسباتي و منطقي بالاتري برخوردارند اگر چه قدرت تحليل بالاتري دارند اما الزاماً اخلاق‌مدار نيستند يعني ممكن است از استعداد محاسباتي خود در جهات ديگر استفاده نمايند. اخلاق مداري در بين افرادي كه هوش هيجاني و فرهنگي بالاتري دارند بيشتر مشاهده شده است.

Background: Employees’ intelligence is one of the crucial factors in staffing and job enrichment. An optimal functioning of market rules is in turn determined by the quality of the sociological environment, by its cultural and moral values. Identify the relationship between personality characteristics and ethical principle has effect on organizational effectiveness. Methods: This research is a descriptive survey. This paper aims to explain and clarify the inter-relationships and the interaction effects among business ethics and employees’ intelligence in international companies in Iran. Research variables were identified by interview with experts and review research literature. Based on key factors and relations derived from the literature and our semi structured interviews, our Hypotheses were formulated. The survey sample population consisted of 397 randomly taken employees who work in international companies in Iran, according to a cluster random sampling skim. Data accumulated through questionnaires were run through the Cronbach alpha reliability test. The structure and content of our questionnaire were discussed with the experts in mentioned semi-structured interviews and some modifications were made to justify the validity of our measuring instrument. Results: An important part of the results revealed business ethics relates directly with cultural intelligence (r=0.55) and emotional intelligence (r=0.63( but business ethics doesn’t relate with logical intelligence. Also, Logical intelligence does not relate with cultural and emotional intelligence. Conclusion: Our study results indicated that although there is a positive relationship between cultural intelligence and emotional intelligence, logical intelligence does not positively relate to cultural and emotional intelligence. It means that each employee with logical intelligence does not necessarily have cultural and emotional intelligence.