مقايسه دشواري در نظم‌بخشي هيجاني و صفات شخصيت مرزي در معتادان تحت درمان با متادون، معتادان خودمعرف (بدون درمان) و افراد بهنجار

Comparison of Difficulties in Emotional Regulation and Borderline Personality Traits among Addicts Undergoing Methadone Treatment, Self-Referred Addicts, and Healthy Subjects

قدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقايسه دشواري در نظم‌بخشي هيجاني و صفات شخصيت مرزي در معتادان تحت درمان با متادون، معتادان در حال مصرف مواد (خودمعرف) و افراد بهنجار بود. روش‌ها: اين پژوهش از نوع مطالعات علي مقايسه‌اي و جامعه آماري آن شامل كليه مردان سوء مصرف كننده مواد مراجعه كننده به مراكز ترك اعتياد شهرستان خوي در سال 1392 بود. نمونه آماري پژوهش از 40 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 40 نفر معتاد در حال مصرف مواد (خودمعرف) و 40 نفر افراد غير معتاد تشكيل شد كه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوري داده‌ها، مقياس‌هاي دشواري در نظم‌بخشي هيجاني (Difficulties in Emotion Regulation Scale يا DERS) و صفات شخصيت مرزي (Schizotypal Trait questionnaire-B form يا STB) توسط شركت كنندگان تكميل گرديد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌ تحليل واريانس چند متغيره (MANOVA) و آزمون تعقيبي Tukey در نرم‌افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: يافته‌ها نشان داد كه افراد خودمعرف (بدون درمان)، نمرات بالاتري در متغير صفات شخصيت مرزي (15/05 = F=0/001, P) و دشواري در نظم‌بخشي هيجاني (33/47 = F= 0/001, P) نسبت به افراد تحت درمان با متادون و افراد بهنجار كسب كردند، اما نتايج آزمون تعقيبي Tukey نشان داد كه تفاوت معني‌داري بين افراد تحت درمان با متادون و افراد بهنجار در اين مؤلفه‌ها وجود نداشت. نتيجه‌گيري: با توجه به نقش دشواري در نظم‌بخشي هيجاني و صفات شخصيت مرزي در اختلالات سوء مصرف مواد، لازم است كه پژوهشگران در مطالعات آينده بيشتر بر نقش اين متغيرها در شروع و تداوم سوء مصرف مواد توجه داشته باشند. در اين راستا، برگزاري كارگاه‌هاي مربوط به تنظيم هيجاني و مهارت‌هاي كنترل تكانه براي بيماران سوء مصرف كننده ضروري به نظر مي‌رسد

Background: The aim of this study was to compare the difficulty in emotional regulation and traits of borderline personality disorder among addicts undergoing methadone treatment, self-referred addicts, and healthy subjects. Methods: The current study was a causal-comparative research. The statistical population of this research included all men referring to substance abuse addiction treatment centers in Khoy, Iran, in 2013. The sample consisted of 40 addicts underdoing methadone treatment, 40 self-referred drug addicts, and 40 non-addicted individuals. The subjects were selected through convenience sampling method. For data collection, subjects completed the Difficulties in Emotional Regulation Scale (DERS) and Schizotypal Trait Questionnaire-B Form (STB). Data analysis was performed using multivariate analysis of variance (MANOVA) and Tukey’s test in SPSS software. Findings: The results indicated that self-referred patients (receiving no treatment) had significantly higher scores in STB [f = 15.05, P = 0.001] and DERS [f = 33.47, P = 0.001] than individuals treated with methadone and healthy individuals. However, Tukey’s test results showed no significant difference between patients treated with methadone and healthy subjects in this component. Conclusion: Due to the role of difficulty in emotional regulation and borderline personality traits in substance use disorders (SUDs), further studies on the role of these variables in the initiation and maintenance of substance use are necessary. Moreover, holding workshops related to emotional regulation and impulse control skills for substance users seems necessary.