بررسي فرهنگ سياسي و بازشناسي راهبرد برخورد با جنبش‌هاي قومي در ايران از دوران اصلاحات تاكنون (مورد مطالعه: جنبش قوم كُرد)

مقاله حاضر به بررسي فرهنگ سياسي و بازشناسي راهبردي برخورد با جنبش قومي كرد در ايران از دوره اصلاحات به بعد با روش گراند تئوري پرداخته است. داده‌هاي تحليل‌شده به روش گراند تئوري از طريق مصاحبه با خبرگان به دست آمد. هدف اين نوشتار رسيدن به يك مدل پارادايمي است كه بتواند عناصر مهم در تبيين پديده مذكور را به يكديگر ربط دهد. يافته‌ها از دو نوع فرهنگ سياسي و دو راهبرد متفاوت متناسب با آنها در قبال جنبش قوم كرد از ابتداي دولت اصلاحات تاكنون حكايت دارند. يكي فرهنگ سياسي بسته كه راهبردي متناسب با آن تكثرگرايي نابرابر است و ديگري فرهنگ سياسي باز كه راهبرد متناسب با آن تكثرگرايي برابر است. در اتخاذ هر يك از اين راهبرد‌ها يك سري عوامل زمينه‌اي، مداخله‌گر و علي نقش داشته‌اند و اتخاذ اين راهبردها پيامدهايي در بر داشته است. مجموع اين عوامل در يك مدل پارادايمي به هم ربط داده شده‌اند.