عنوان مقاله :
ويژگيهاي دموگرافيك و باليني بيماران مبتلا به مالتيپل اسكلروز
عنوان به زبان ديگر :
Demographic and Clinical Characteristics of Multiple Sclerosis
پديد آورندگان :
عابديني، محمود دانشگاه علوم پزشكي مازندران - دانشكده پزشكي - گروه اعصاب , پاك سرشت، معصومه دانشگاه علوم پزشكي مازندران - كميته تحقيقات دانشجويي , رفيعي، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي مازندران - مركز تحقيقات بيولوژي سلولي و ملكولي - دانشكده پزشكي - گروه ايمونولوژي , ولدان، رضا دانشگاه علوم پزشكي مازندران - مركز تحقيقات بيولوژي سلولي و ملكولي - دانشكده پزشكي - گروه ايمونولوژي , امجدي، ام البنين دانشگاه علوم پزشكي مازندران - مركز تحقيقات بيولوژي سلولي و ملكولي - دانشكده پزشكي , خواجوي، رضوان دانشگاه علوم پزشكي مازندران - مركز تحقيقات بيولوژي سلولي و ملكولي - دانشكده پزشكي , عابديان كناري، سعيد دانشگاه علوم پزشكي مازندران - دانشكده پزشكي - مركز تحقيقات ايمونوژنتيك , حبيبي ساروي، رضا دانشگاه علوم پزشكي ايران - دانشكده مديريت و اطلاع رساني پزشكي
كليدواژه :
مالتيپل اسكلروزيس , فاكتورهاي خطر , يافته هاي باليني
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: بيماري مالتيپل اسكلروزيس (MS) يكي از شايعترين اختلالات عصبي و عامل غير تروماتيك ناتواني در جوانان اكثر كشورها ميباشد. MS نوعي بيماري خود ايمني است كه با درگيري سيستم اعصاب مركزي منجر به بروز علائم و عوارض گوناگوني ميگردد. شيوع اين علائم در مناطق مختلف و سن ابتلادر مبتلايان به اين بيماري متغير بوده است لذا اين مطالعه با هدف ارزيابي وضعيت دموگرافيك، باليني و فاكتورهاي خطر بيماران مبتلا به MS انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه توصيفي- مقطعي حاضر روي 152 نفر از بيماران مبتلا به MS انجام شد كه از ارديبهشت 92 13تا تيرماه 1393وارد مطالعه شدند. تشخيص بيماري MS بر اساس تستهاي آزمايشگاهي و علائم باليني و تاييد قطعي آن بر اساس كرايترياي مك دونالد انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده در پرسشنامه ثبت گرديد و مورد تجزيه وتحليل آماري قرار گرفت.
يافتهها: ميانگين سني بيماران 7/3 ± 31/6سال بود و نسبت فراواني زنان به مردان بيش از 3 برابر بود و اكثر زنان مبتلا، متأهل بودند. بيشتر بيماران مبتلا به فرم خفيف بيماري بودند (86/4 درصد)، 21/2درصد سابقه خانوادگي درجه 1و2 بيماري MS و 94 درصد ضايعات پلاك در تصوير MRI داشتند. 45/7 درصد از مبتلايان علائم بيحسي و43/8درصد مشكلات بينايي داشتند اما افسردگي در 9/3درصد از مبتلايان ديده شد. اختلالات بينايي، اولين علامت بيماري در اكثر بيماران (41/3 درصد) است. از بين علائم مربوط به بيماري، تنها علامت ضعف و اختلالات جنسي در هر سه فرم بيماري (عود كننده- بهبود يابنده، پيشرونده اوليه و ثانويه) ازلحاظ آماري تفاوت معناداري داشت (به ترتيبp=0/05 وp=0/02) كه ضعف در بيماران با افزايش وخامت بيماري تشديد ميگردد اما در ساير علائم تفاوت معنيداري ميان سه فرم بيماري مشاهده نگرديد.
استنتاج: ويژگيهاي باليني و اپيدميولوژيكي MS در استان مازندران در مقايسه با جهان و ساير مراكز انجامگرفته مشابهت داشته است. راهاندازي ثبت نظاممند بيماري MS در كشور ميتواند اطلاعات بيشتري در خصوص وضعيت اين بيماران ازنظر دموگرافيك، باليني، نوع درمان و پاسخ به درمان فراهم نمايد اما با توجه به بالا بودن شيوع فاميلي بيماري MS در استان مازندران نسبت به ساير مناطق كشور، بررسيهاي بيش تر خصوصاً در زمينه ژنتيك ضرورت مييابد.
چكيده لاتين :
Background and purpose: Multiple sclerosis (MS) is one the most prevalent diseases associated with neurological and non-traumatic disability in adults. This autoimmune disease affects the central nervous system (CNS) and manifests different signs and symptoms. The prevalence of disease and age of onset varies considerably across the world. This study aimed at investigating demographic, clinical characteristics, and different risk factors in patients with MS.
Materials and methods: The study was performed on 152 MS patients from May 2013-July 2014. McDonald diagnostic criteria were used for disease diagnosis. Data was recorded and analyzed in SPSS V.17.
Results: The mean age of patients was 31.6 ± 7.3 and females were three times more likely to be afflicted with MS. Most of the female patients were married. The majority of patients had benign disease (86.4%), and positive family history of MS was found in 21.2%. Plaque lesions in MRI were seen in 94% of the patients. Sensory loss, visual impairment and depression were observed in 45.7%, 43.8%, and 9.2%, respectively. Visual impairment was the first sign of the disease that was observed in most of the patients (41.3%). Fatigue and sexual dysfunction were significantly different between relapse-remitting, primary progressive, and secondary progressive form of MS (P= 0.05 and P= 0.02, respectively). Fatigue was associated with disease progression but other symptoms were not significantly different between three forms of the disease.
Conclusion: Demographic and clinical characteristics of MS in Mazandaran province were similar to those reported from other countries. MS registry is recommended to record all MS cases in order to increase knowledge on demographic and clinical characteristics, treatment options, and patient’s response to medications. Furthermore, high familial prevalence of multiple sclerosis in Mazandaran province compared with other regions in Iran calls for further genetic analyses.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي مازندران
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي مازندران