عنوان مقاله :
مقايسه برآوردهاي حداكثر درستنمايي و بيزي با نمونهگير گيبس تعميميافته براي مدل رگرسيون ترتيبي در تحليل دادههاي سندرم تحريك بيشازحد تخمدان
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of Maximum Likelihood Estimation and Bayesian with Generalized Gibbs Sampling for Ordinal Regression Analysis of Ovarian Hyperstimulation Syndrome
پديد آورندگان :
چهرازي، محمد دانشگاه علوم پزشكي بابل - دانشكده پزشكي - گروه آمارزيستي و اپيدميولوژي , عماني ساماني، رضا پژوهشگاه رويان - پژوهشكده زيستشناسي و علوم پزشكي توليد مثل جهاد دانشگاهي - مركز تحقيقات اپيدميولوژي باروري - گروه اپيدميولوژي و سلامت باروري , تهراني نژاد، انسيه پژوهشگاه رويان - پژوهشكده زيست شناسي , چهرازي، هانيه پژوهشگاه رويان - پژوهشكده زيستشناسي و علوم پزشكي توليد مثل جهاد دانشگاهي - مركز تحقيقات اپيدميولوژي باروري - گروه اپيدميولوژي و سلامت باروري , اعرابي پور، آرزو پژوهشگاه رويان - پژوهشكده زيست شناسي و علوم پزشكي توليد مثل جهاد دانشگاهي - مركز تحقيقات پزشكي توليد مثل - گروه اندوكرينولوژي و ناباروري زنان
كليدواژه :
رگرسيون لوجستيك , پيامد ترتيبي , زنجيرماركوف مونت كارلويي , OHSS
چكيده فارسي :
مقدمه و اهداف: تحليل دادههاي با پيامد ترتيبي در بعضي موارد منجر به برآوردهاي اريب و واريانسهاي بسيار بزرگ ميشود. اين مشكلات زماني كه با دادههاي تنك سروكار داريم بشتر از پيش نمود پيدا ميكند. هدف از اين مطالعه مقايسه اثربخشي كابرگولين و آلبومين داخل وريدي در پيشگيري از سندرم تحريك بيشازحد تخمدان با استفاده از مدل رگرسيون ترتيبي در چارچوب يك مدل بيزي جهت به دست آوردن برآوردهاي دقيقتر است.
روش كار: در اين مطالعه متغير رتبهاي شدت سندرم در سه رده خفيف، متوسط و شديد بهعنوان پيامد و متغيرهايي نظير تعداد MII، آسيت، دوز HCG و هماتوكريت (HCT) و تلقيح داخل رحمي (IUI) بهعنوان متغيرهاي مستقل در نظر گرفته شدند. براي تحليل دادهها از رگرسيون ترتيبي در چارچوب بيز با پيشينهاي ناآگاهي بخش و با استفاده از الگوريتم نمونهگير گيبس استاندارد و تعميميافته استفاده شد. تحليل دادهها با نرمافزار R نسخه 3.3.2 انجام شد.
يافتهها: مقدار نسبت بخت نوع داروي مداخله برابر -4.99 با فاصله اطمينان 95 درصد 7.42-تا -2.67 براي روش استاندارد و -5.01 با فاصله اطمينان -7.34 تا - 2.65 براي روش گيبس تعميميافته بود. نتايج روش زنجير ماركوف مونت كارلويي بيانگر كاهش خطاهاي استاندارد و كوتاهتر شدن فواصل اطمينان بودند. همچنين در روش رگرسيون ترتيبي با نمونهگير گيبس تعميميافته خودهمبستگي نسبت به گيبس استاندارد سريعتر به صفر نزديك شد.
نتيجهگيري: برآوردهاي رگرسيون ترتيبي و همچنين با در نظر گرفتن خودهمبستگي، نمونهگير گيبس تعميميافته عملكرد بهتري نسبت به رگرسيون ترتيبي استاندارد داشت و استفاده از اين روش، در نمونههاي با پيامد ترتيبي تنك پيشنهاد ميشود.
چكيده لاتين :
Background and Objectives: Analysis of ordinal data outcomes could lead to bias estimates and large variance in sparse one. The objective of this study is to compare parameter estimates of an ordinal regression model under maximum likelihood and Bayesian framework with generalized Gibbs sampling. The models were used to analyze ovarian hyperstimulation syndrome data.
Methods: This study used the data from 138 patients of a clinical trial phase III to compare the efficacy of intravenous Albumin and Cabergoline in prevention of ovarian hyperstimulation syndrome. The original study was done between 2010 to 2011 in Royan institute. We compared maximum likelihood and Bayesian estimation with generalized Gibbs sampling for an ordinal regression model based on confidence intervals and standard errors. The model were fit through R 3.3.2 software version.
Results: Markov Chain Monte Carlo results reduced the standard errors for estimates and consequently, narrower confidence intervals. Autocorrelations for generalized Gibbs sampler reached to zero in compare to standard Gibbs sampler for shorter time.
Conclusion: It seems that confidence intervals of an ordinal regression model are shorter for generalized Gibbs sampler in compare to standard Gibbs and maximum likelihood. It suggests doing more studies to warrant the results.
عنوان نشريه :
اپيدميولوژي ايران
عنوان نشريه :
اپيدميولوژي ايران