عنوان مقاله :
نگاهي به نقد خود پالايشي عرفا و بي التزامي به شرع
پديد آورندگان :
جوكار، نجف دانشگاه شيراز - گروه زبان و ادبيّات فارسي , زنده بودي، حسين دانشگاه شيراز
كليدواژه :
عرفان , طريقت , تكليف , شطح , اباحت , بيالتزامي به شريعت
چكيده فارسي :
يكي از مسائلي كه در عرفان اسلامي، چالشهاي فراواني به همراه داشته و بهانه توجيه كينه توزي مخالفان با تعاليم صوفيانه شده است، مسئلة «بي التزامي به شريعت» است كه به دليل غفلت مدعيان، بهعنوان جواز عارف واصل در مقيدنبودن به انجام عبادات تعبير شده است. منتقدان و مفسرّان، آراي چندگانهاي دربارة بيالتزامي عرفا به شرع ارائه داده اند، اغلب مشايخ بزرگ نيز در دوره هاي مختلف، انتقادهاي بسياري بر ديگر صوفيان وارد كرده اند كه بنا بر نوع ديدگاه ناقد و محيط اجتماعي و زمان فرق ميكند. تأمّل در انديشه هاي نقادانة خود عرفا در اين زمينه كه با تجارب عرفاني همراه است و همچنين تحليل آنها، ميتواند پرده از حقيقت بردارد. نگاهي گذرا به كلام و رفتار بزرگان عرفان، نمايانگر توجّه آنها به ظاهر و باطن دين و اهداف والاي آن و پرهيز از هرگونه قشريگري ديني است. هرچند پژوهشهاي پراكندهاي در تبيين اين موضوع صورت گرفته است، امّا اهميّت آن و توجّه به آسيب شناسي در مسائل متنازع فيه، ما را وادار ميكند كه نگاه خود عرفا را هم بر اين مسئله واكاوي كنيم. در اين نوشته، عقايد و بيانات عارفان و پژوهشگران انديشة عرفاني و خودپالايشي عرفا در اين زمينه بررسي ميشود و توجيهات معرفتي در بي التزامي به شرع نيز موردتوجّه قرار ميگيرد. فرضية ما بر اين مبنا استوار است كه بي التزامي به شريعت، حاصل عملكرد مدعيان تصوّف بوده است و در انتساب آن به مشايخ بزرگ ميتوان ترديد كرد.