شماره ركورد :
1077022
عنوان مقاله :
سنت خاتمه‌سرايي در منظومه‌هاي فارسي و ساختار و محتواي آن (تا قرن هفتم)
پديد آورندگان :
دهرامي، مهدي دانشگاه جيرفت
تعداد صفحه :
19
از صفحه :
125
تا صفحه :
143
كليدواژه :
قالب مثنوي , پيرامتن , منظومه , مقدّمة منظومه , خاتمه‌‌سرايي
چكيده فارسي :
خاتمه يكي از اجزاي ساختاري اكثر منظومه‌هاي فارسي است كه در پايان بسياري از منظومه‌ها به­صورت مستقل يا در ادامة ابواب اصلي كتاب درج مي‌شود. هدف اين مقاله بررسي محتواي اختتام منظومه‌هاي فارسي با تأكيد بر 24 منظومه تا قرن هفتم است. اين بخش در بسياري از مجموعه‌هاي موردبررسي، پيوندها، ارتباط‌ها و تناسبات عميقي با درون­مايه و فصول اصلي اثر دارد و در فهم و جايگاه آن نقش مؤثري ايفا مي­كند. منظومه‌هاي فارسي به سه دستة فاقد خاتمه، خاتمه‌هاي كوتاه و خاتمه‌هاي مبسوط تقسيم مي‌شود. از ميان منظومه‌هاي باقي­ماندة ادبيّات دورة دري، نخستين منظومة داراي باب مستقل خاتمه، گرشاسپ‌نامة اسدي طوسي است. در خاتمة مبسوط به مواردي چون مباحث تاريخي (تاريخ و مدت سرايش)، معرفي اثر (توصيف اثر، تعداد ابيات، شيوة كار و تفسير منظومه و امثالهم)، موضوعات اجتماعي (پند و موعظه و نكوهش و اعتراض)، مدح، مناجات و حسن ختام پرداخته مي‌شود. شاعران بنا به دلايلي چون رعايت سنت ادبي، نياز متن به پيرامتن و ايجاد فضايي براي پرداختن به مباحثي غير از محتواي اصلي اثر و ارتقاي جايگاه و اهميّت آن، به خاتمه‌سرايي پرداخته‌اند. بستر پيرامتنِ تقريباً يكسان مقدّمه و مؤخره، تأكيد برخي موضوعات چون مدح، عقايد و انگيزه‌هاي شاعر و تلاش در ارتقاي جايگاه و مقبوليت اثر، موجب شده است برخي شاعران در محلّ ذكر برخي موضوعات، ميان مقدّمه و مؤخره تفاوتي قائل نباشند و برخي مباحث چون مدح، تعليم اخلاقيّات و ستايش اثر را در هر دو محل ذكر كنند.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
ادب فارسي
فايل PDF :
7662333
عنوان نشريه :
ادب فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت