پديد آورندگان :
بهبهاني، رضا سازمان زمين شناسي كشور، تهران , قويدل سيوكي، محمد دانشگاه تهران - دانشكده فني - انستيتوي مهندسي نفت , برجي، سميه دانشگاه آزاد اسلامي، تهران - واحد تهران شمال - دانشكده علوم پايه - گروه زمينشناسي , مجيدي فرد، محمود رضا سازمان زمينشناسي و اكتشافات معدني كشور، تهران - پژوهشكده علوم زمين , يوسفي، مرتضي سازمان زمينشناسي و اكتشافات معدني كشور، مركز كردستان، سنندج
كليدواژه :
سازند قلي , حوضه البرز , محيط رسوبي , ساخت رسوبي , رخساره سنگي
چكيده فارسي :
اين مطالعه بر اساس مشاهدات صحرايي، پتروگرافي برشهاي نازك، ساختهاي رسوبي و مطالعات پالينولوژيكي صورت گرفته است. بر اساس مطالعات انجامشده 4 مجموعه رخساره سنگي شناسايي گرديد. سازند قلي در منطقه مورد مطالعه از تناوب شيلهاي -ضخيم تا نازكلايه، ماسهسنگهاي متوسط تا نازكلايه، سنگآهكهاي ماسهاي، سيلتستونهاي لامينهاي و سيل ديابازي تشكيل شده است. اين مجموعه رخسارههاي سنگي از آركوز-سابآركوز، سنگآهك آلوكمدار ماسهاي، سيلتستون و شيل تشكيل شده است. با توجه به ويژگي رخسارههاي سنگي، ساختهاي رسوبي و تغييرات عمودي رخسارههاي سازند قلي، يك شلف تحت تاثير امواج و توفان به عنوان محيط رسوبگذاري اين سازند پيشنهاد ميشود. بر اين اساس، محيط رسوبي سازند قلي از پهنه ساحلي تحتاني با رخسارههاي تحتاني و مياني (با چينهبندي مورب پشتهاي، سطح فرسايشي، لاميناسيون موازي و لاميناسيون مورب ريپلي) تدريجا" به يك پهنه ساحلي فوقاني با رخساره فوقاني (با چينهبندي مورب تقعري، ريپلمارك موجي، لاميناسيون موازي، دانهبندي تدريجي عادي، لاميناسيون مورب تابولار و گوهاي شكل) تحول يافته است كه جريانهاي ناشي از توفان و امواج نقش بسزايي در فرايندهاي حمل و نقل رسوبات و تهنشيني مجدد آنها ايفا نمودند. همچنين، بررسيهاي آماري بر روي پارامترهاي پالينولوژيكي شامل درصد فيتوكلاست، مواد آلي بيشكل و پارامتر تغييرپذيري نشان-دهنده يك روند عمومي كم ژرفاشونده از قاعده به سمت راس توالي مورد مطالعه است. مقايسه فراواني نسبي پالينومورفهاي دريايي با عناصر پالينولوژيكي خشكي نشاندهنده فراواني كمتر آكريتاركها و كيتينوزواها نسبت به كريپتوسپورها و خردههاي گياهي است كه نشانگر نهشته شدن سازند قلي در محيط دريايي كمژرفا است.
چكيده لاتين :
In present research, depositional environment of the Qelli Formation (Late Ordovician) was investigated in NE Alborz Basin (Robat-e-Qarabil Area; Kuh-e-Kurkhud). This study was performed based on field observations, thin sections petrography, sedimentary structures and palynological studies. Utilizing this multidisciplinary approach, four litofacies assemblages were recognized. The Qelli Formation in studied area comprises alternation of thick to thin shale beds, medium to thin bedded sandstones, sandy limestones, laminated siltstones and diabasic sill. These lithofacies assemblages consist of arkose-subarkose, sandy allochem limestone, siltstone and shale. According to the properties of lithofacies, sedimentary structures and vertical stacking of these lithofacies suggest a storm and wave dominated shelf, wherein the depositional setting evolved from lower shoreface with lower- middle lithofacies (with hummocky cross stratification, truncation surface, parallel lamination and cross lamination) that gradually changed into upper shoreface with upper lithofacies (with swaley cross stratification, wave ripple-mark, parallel lamination, normal grading, wedge-shaped and tabular cross-lamination) which storm and waves induced currents had important roles in sediment reworking and redeposition. Using the Tyson diagram, four palynological facies (III, IVa, V and VII) were identified. Meanwhile, statistical studies on the palynological parameters (percentage of phytoclast, amorphous organic matter and lability parameter) indicate a shallowing upward trend in Ghelli Formation. Comparison of the relative abundance of marine palynomorphs with terrestrial palynological elements indicate less abundance of acritarchs and chitinozoans in comparison with cryptospores and plant fragments which indicate that Qelli Formation is deposited in shallow marine environment.