نقد كتاب تأثير ابن سينا بر فلسفه‌ي دُنس اسكوتوس

”A survey on “Ibn-Sina’s Influence on Dons Scotos by Mehdi Abbaszadeh

فلسفه­ ي اسلامي در پيدايش اوليه­ ي خودش در سده­ هاي نخست هجري از جهات گوناگوني تحت تأثير فلسفه­ ي مسيحي بوده است. اوضاع امور علمي در دو جهان مسيحيت و اسلام به گونه­ اي پيش رفته است كه جهان اسلام در سده ­ها سوّم تا هفتم هجري (نهم تا سيزدهم ميلادي) در برتري آشكار بر جهان مسيحيت قرار گرفته و محافل علمي و سپس فلسفي به اصطلاح دوره­ ي مدرسي را سخت تحت تأثير قرار داده است. در ميان چهره ­هاي مسلمان تأثيرگذار بر جهان مسيحيت ابن سينا جايگاه ويژه­اي دارد. كتاب تأثير ابن سينا بر فلسفه­ ي دُنس اسكوتوس به قلم دكتر مهدي عباس ­زاده در صدد است، به عنوان مطالعه­ اي موردي، تأثير ابن سينا را بر روي يكي از فيلسوفان مدرسي نيمه­ ي دوّم سده­ ي سيزدهم نشان دهد. كتاب جامعيت صوري خوبي دارد؛ به قلم روان نوشته شده است؛ خواننده مي­ تواند چيزهاي زيادي از آن ياد بگيرد. با استفاده از همه­ ي آثار دُنس اسكوتوس، و با پرهيز از اندكي پيش­ داوري و مبالغه درباره­ي عمق و گستردگي تأثير ابن سينا بر دُنس اسكوتوس (كه در سرتاسر اثر به چشم مي­خورد) مي­توان ارزش و اصالت اثر را ارتقا بخشيد.

Islamic philosophy in its first formation has been widely influenced by Christian philosophy. After several centuries, however, Islamic world take the upper hand, and Islamic Scientific and philosophical school influenced Christian ones; especially and intensely in so-called Scholastic era. The most influencing figure, from this point of view, was Avicenna. Avicenna’s Influence on Duns Scotus’ Philosophy, by Mahdi Abbaszade, intends to expose an example the aforesaid influences, as a case study: Avicennna’s on Duns Scotus. Abbaszade’s book is relatively comprehensive and very informative. DrAbbaszade could have a better work by seeing all of scotus’ philosophical writing, and by refraining from some prejudices and exaggerations.