رسانه و بحران: بازنمايي رسانه‌اي حادثه خاموشي‌هاي گسترده برق استان خوزستان (در بهمن‌ماه 1395)

Media and Crisis: Media Representation of Massive Power Outage Crisis in Khuzestan Province (Febuary 2017

زمينه اين مقاله بحران خاموشي هاي گسترده برق در استان خوزستان در بهمن 1395 است كه تحت تاثير مشكلات زيست محيطي حادث شد. اين حادثه تبعات اجتماعي، اقتصادي و امنيتي وسيعي داشت از اين رو هدف اين مقاله، تحليل بازنمايي رسانه اي اين بحران در جهت فراهم سازي زمينه تدوين راهكارها و دستورالعمل هاي مديريت ارتباطي بحران براي حوادث مشابه است.روش: جامعه آماري اين پژوهش را اخبار مربوط به حادثه در چهار گروه شبكه هاي ملي و محلي صدا و سيما، خبرگزاري ها، رسانه هاي اجتماعي و نيز بيانيه هاي وزارت نيرو و سازمان هاي وابسته به آن تشكيل داد. اين اخبار به روش نمونه گيري در دسترس و هدفمند انتخاب و با استفاده از روش تحليل مضموني، تحليل شدند. نقطه كفايت براي تعيين حجم نمونه در هر گروه، اشباع نظري بود.يافته ها: تحليل داده ها كه با ترسيم نقشه هاي مضموني همراه شد نشان داد كه صداوسيما به عنوان رسانه ملي منطبق با زاويه ديد حاكميتي، به موضوع پرداخته است؛ روايت خبرگزاري ها نشان دهنده ديدگاه جامعه مدني به حادثه بوده و رسانه هاي اجتماعي زاويه ديد مردم آسيب ديده و گرفتار در بحران را نشان داده اند و بيانيه هاي روابط عمومي نيز منطبق با سياست هاي سازماني بوده است.نتيجه گيري: صدا و سيما بيشتر به كاركردهاي اطلاع رساني و مطالبه گري پرداخته و از كاركرد فرهنگ سازي و ايجاد انسجام ملي و جلب مشاركت عمومي غافل مانده است. خبرگزاري ها به شكل جامعي حادثه را با توجه به سياست هاي دورن سازماني خود بازتاب داده اند. رسانه هاي اجتماعي بيشتر اعتراض و مطالبه گري را نشان داده و از پتانسيل هاي آن براي انسجام بخشي، اطلاع رساني و بسيج منابع استفاده نشده است. بيانيه هاي روابط عمومي غالباً منعكس كننده عملكردها در رابطه با حادثه و انعكاس اقدامات صورت گرفته و شرح دلايل ايجاد بحران بوده است.

Background and Objectives: This paper is about the crisis of massive power outages in Khuzestan province in February 1395, which was affected by environmental problems. There was many social, economical and security consequences due to this incident, so the purpose of this paper is analyzing the media representation of the crisis in order to provide the basis for developing guidelines for crisis management to similar incidents. Method: The news of the incident in national and local IRIB channels, news agencies, social Medias as well as statements by the Ministry of Energy and its affiliated organizations were used as statistical population in this study. The news selected by available and targeted sampling means, then analyzed in a thematic analysis method. The adequacy point to define sample volume in each group was the theoretical saturation. Findings: The analysis of the data along with drawing up the thematic maps, showed that IRIB as a national media conforming to the point of view of the sovereignty has addressed the subject; the narrative of the news agencies reflects civil society’s view of the incident, the social media indicated the point of view of the affected and hurt people in the crisis, as well as the Public relations’ statements have also been in the line with organizational policies. Conclusion: This study showed that IRIB have paid more attention to the information and demanding functions and neglecte cultural functions as well as national coherence and public partnership. News agencies reflect the incident in a comprehensive manner according to their organizational policies. Social media had shown mostly protests and demands instead of its potential to cohesion, inform and resource preparation. The public relation’s statements often reflect activities related to incident and description the reasons of the crisis.