سفر قهرماني كهن‌الگويي در ملكوت بهرام صادقي

Archetypal heroic journey in Bahram Sadeghi,s Malakut

نقد كهن‌الگويي از نظريه‌هاي مدرن نقد ادبي و مبتني بر نقد روان‌شناختي است كه براساس آراي يونگ بنا شده است. در اين نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسي كهن‌الگوهاي يك اثر، چگونگي جذب آن‌ها توسط ذهن خالق اثر نشان داده مي‌شود. برپايۀ اين مطالعات، سفر قهرماني براي رسيدن به كمال فرديّت با تكيه بر حضور كهن‌الگوها در زندگي هر فرد ميسر است. هدف پژوهشگر، بررسي رمان ملكوت نوشتۀ بهرام صادقي از منظر نقد كهن‌الگويي با تكيه بر مباني فكري كارول.اس.پيرسون و هيو.كي.مار برپايۀ كهن‌الگوهاي دوازده‌گانه بيداري قهرمان درون است. پژوهشگر ضمن آشنايي اجمالي با اين كهن‌الگوها، نشان مي‌دهد شخصيت‌هاي داستاني نيز با تجلّي اين كهن الگوها مي توانند در فرايند تفرّد گام نهاده و سفر قهرماني را پيش گيرند. نتايج اين مقالۀ تحليلي و توصيفي نشان مي‌دهد در رمان ملكوت شخصيتي ضدقهرمان سفر دروني را طي مي‌كند و اين اثر به دليل رويكرد روان‌شناسي خود، برپايۀ نظريات كهن‌الگويي قابل تحليل است.

Archetypal criticism is one of the modern literal theories based on psychological theories based on Jung ideas. While studying and examining the archetypes of a work, it is revealed, in this type of criticisms how they are understood by the author. Based on these studies, heroic journey is possible in order to achieve the perfection and individuality dream. The present article aims to review Malakut by Bahram Sadeghi from the perspective of archetypal criticism relying on the fundamentals of Carol.S.Pearson and Huo.k.Marr are based on 12 archetypes of awakening heroes. The author tries to introduce these archetypes briefly and also show the fictional characters manifesting these archetypes, following individuation and taking heroic journey. The findings show that Malakut is full of archetypes and due to its psychological approach, it can be analyzed based on archetypal theories.