عنوان مقاله :
رابطة امر سياسي با امر نظامي در انديشة عصر ميانة ايران (5-7 هجري)
پديد آورندگان :
اصغري، بهزاد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
امر نظامي , امر سياسي , انديشه , عصر ميانة ايران
چكيده فارسي :
امر نظامي و امر سياسي به عنوان دو حوزة اصلي حكومت هميشه در بستر مفهوم قدرت در تعامل و تقابل با يكديگر تعريف شدهاند. اين دو حوزة قدرت در عصر ميانة ايران، گاه در تعامل و گاه در تضاد با يكديگر در ساختار حكومت مشاهده شده است. در اين دوره، اين دو حوزه از سويي در مسير ادارة حكومت نياز به تعامل نشان دادهاند و از سويي ديگر، جهت در دست گرفتن قدرت غالب، كشمكشي دائمي ميان اين دو حوزه وجود داشته است. با توجه به تسلط نيروهايي با ماهيت نظامي بر امر حكومت، اغلب انتظار بر اين است كه ماهيت حكومت و سازوكارهاي آن در اين دوره متأثر از امر نظامي باشد و تأثير آن در ساختار حكومت قابل رؤيت باشد؛ اما، تداوم سنتهاي پيشين حكومت مبتني بر نظام ديوانسالاري در بخش اعظمي از اين دوره، اين تصور را با چالش روبرو ميكند. ازاينرو، اين نوشتار بهدنبال پاسخگويي به چگونگي ارتباط اين دو حوزه در ساختار حكومت در اين عصر و نمود آن در حوزة انديشه است. به همين دليل، در اين پژوهش به جاييابي انديشة نظامي و سياسي و تبيين جايگاه آنها در نظام فكري و ساختار حكومتداري اين عصر پرداخته و سپس با روش تبييني ـ تحليلي به بررسي ارتباط آنها توجه شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته بهنظر ميرسد عليرغم زمينة نظامي حكومتهاي عصر ميانة ايران، با توجه به سازوكارهاي حكومتهاي اين عصر، اين امر سياسي است كه در تعامل دو حوزة امر نظامي و امر سياسي، نقش برتر را داشته و تعيينكنندة اصلي مسير حكومت ميباشد. ازاينرو، در اين دوره امر نظامي تابعي از امر سياسي محسوب ميشود؛ چنانكه اين انديشه حتي از سوي نخبگان نظامي نيز پذيرفته شده بود.
عنوان نشريه :
مطالعات تاريخي جنگ
عنوان نشريه :
مطالعات تاريخي جنگ