عنوان مقاله :
مقايسه هاله هاي بيوژئوشيميايي و ليتوژئوشيميايي ثانويه به منظور اكتشاف ذخاير مس و تحليل خطاي مراحل مختلف آماده سازي و آناليز نمونه ها در منطقه معدني مس دره زرشك
عنوان به زبان ديگر :
A comparison between biogeochemical and secondary lithogeochemical halos in order to explore copper deposits and analyzing different stage of preparation and analytical errors in Darreh-Zerreshk mining area
پديد آورندگان :
رضايي، سارا دانشگاه يزد - دانشكده مهندسي معدن و متالورژي , محمدتراب، فرهاد دانشگاه يزد - دانشكده مهندسي معدن و متالورژي
كليدواژه :
دره زرشك , ضريب جذب زيست شناختي , ليتو ژئوشيميايي ثانويه , مس , نمونه برداري بيوژئوشيميايي
چكيده فارسي :
هدف از انجام اين تحقيق بررسي تغييرات و ارتباط عناصر مختلف در خاك و گونه هاي مختلف گياهان موجود در منطقه معدني دره زرشك و مقايسه توزيع آنها با مناطق فاقد كاني سازي بوده است تا بر اين اساس بتوان روش مناسبي از اكتشافات ژئوشيميايي به منظور كشف ذخاير پنهاني مس در منطقه و مناطق اطراف پيشنهاد نمود. بر اين اساس تعداد 32 نمونه از دو فراكسيون مختلف از افق B خاك از مناطق كاني سازي و فاقد كاني سازي و تعداد 29 نمونه از گونه هاي مختلف گياهي موجود در منطقه برداشت و پس از آماده سازي به روش جذب اتمي براي عناصر مس، آهن، سرب و روي آناليز شدند. در مرحله اول با آماده سازي نمونه ها به روش هاي مختلف و آناليز نمونه هاي تكراري، خطاي مراحل مختلف تحليل شد و مشخص گرديد روش آماده سازي به شيوه سه اسيد مناسب ترين روش انحلال بوده و دقت آماده سازي به اين شيوه و آناليز نمونه ها در محدوده قابل قبول قرار دارد. در مرحله بعد ضرايب هم بستگي و ضريب جذب زيست شناختي عناصر محاسبه و تحليل گرديد. مطالعات اخير نشان داد كه به دليل ماهيت گونه ها، تنوع زياد، پراكنده بودن و عدم تراكم كافي گياهان در منطقه و تاثير عوامل مختلف زيستي و بيولوژيكي، استفاده از روش بيوژئوشيميايي به عنوان يك ابزار اكتشافي در اكتشاف مس در منطقه با چالش همراه است ولي محيط ليتوژئوشيميايي ثانويه مثل خاك برجا مي تواند مناسب ترين محيط نمونه برداري قلمداد شود چرا كه بيشترين تباين را در غلظت مس بين زون كاني سازي و مناطق عقيم نشان مي دهد.
چكيده لاتين :
The objective of this research is an investigation on variations and relationship between different elements in soil and various plant species in Darreh-Zerreshk mining area and its comparison between elements distribution in barren zones. On the basis of this research can propose a suitable geochemical exploration for discovering hidden ore deposits in the district and peripheral zones. For this purpose, 32 samples from two different fractions of B-horizon of soil from mineralized and barren zones and 29 plant samples from different species were taken and after preparation were analyzed for copper, iron, lead and zinc by AAS analytical method. In the first stage by preparation and analysis of duplicate samples, the different stage errors were analyzed and concluded that the 3-acid dissolution procedure is the best preparation method and the precision of different steps are in acceptable range. In the next stage, the correlation between elements and their Biological Absorption Coefficients (BAC) were investigated. The recent study demonstrates that due to variety of species, dispersion and sparsity of the plants and the effect of different biological factors, the use of biogeochemical method as a tool in copper exploration in the area is challengeable. However, secondary lithogeochemical environment such as soil can be introduced as most suitable sampling environment because it can demonstrate the highest copper concentration in contrast between mineralized and barren zones.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي دانش زمين
عنوان نشريه :
پژوهشهاي دانش زمين