ارزشيابي نظام آموزشي حوزه علميه كاشان با استفاده از الگوي CIPP (مورد مطالعه: سطح يك حوزه علميه كاشان)

Evaluation of Kashan Seminary Educational System on the Basis of CIPP Model(Case Study: The First Level of Kashan Seminary)

هدف پژوهش، ارزشيابي سطح يك نظام ‌آموزشي حوزه‌ علميه شهر كاشان براساس الگوي سيپ و جامعه آماري پژوهش چهار گروه، شامل: مسئولين(25نفر)، اساتيد(32 نفر)، طلاب مشغول به تحصيل(650نفر) و فارغ‌التحصيلان مرحله مقدمات در دو سال گذشته(189نفر) بودند كه در دو گروه مسئولين و اساتيد، نمونه‌گيري به صورت تمام‌شماري صورت گرفت و در ارتباط با دو گروه ديگر، براساس جدول مورگان به ترتيب 242 و 123 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به‌منظور گرد‌آوري داده‌ها از چهار پرسش‌نامه محقق‌ساخته، بهره‌گيري شد. در ارزيابي عامل زمينه، ملاك‌هاي: «ميزان اشتياق طلاب براي ورود به حوزه»، «شرايط فرهنگي-اجتماعي» و «اهداف» بررسي‌ شد. نتايج نشان داد كه «اهداف» نسبتاً مطلوب هستند و ساير ملاك‌ها از وضعيت مطلوبي برخوردار مي‌باشند. ملاك‌ها در ارزيابي درونداد عبارت بودند از: «طلاب»، «محتوا»، «امكانات و فضاي آموزشي»، «زمان» و «استاد» كه ملاك «استاد»، نامطلوب و ملاك‌هاي؛«طلاب» و «زمان» از وضعيت مطلوبي برخوردار بودند و بقيه ملاك‌ها، وضعيت نسبتاً مطلوبي داشتند. ملاك‌هاي مورد ارزيابي در عامل فرآيند: «روش‌هاي تدريس» و «سنجش پيشرفت ‌تحصيلي» بودند كه نسبتاً مطلوب ارزشيابي شدند. در عامل برونداد نيز، ملاك‌هاي مورد ارزيابي؛«ميزان يادگيري طلاب» و «نتايج رفتاري و عملكردي» بودند كه نسبتاً مطلوب ارزشيابي شدند.

The purpose of this study was to evaluate the first level of Kashan Seminary educational system based on the CIPP model. The statistical population was comprised of four groups: officials(25), professors(32), students (650) and graduates of the last two years(189). The sampling of two groups (the officials and professors) was done through census sampling, and the sampling of the other two groups (the students and graduates) was carried out according to Morgan's Table, so that each group had respectively 242 and 123 members. In order to collect data, four researcher-made questionnaires were used. In evaluating the context factor, quantity of the students' interest for joining the seminary, cultural conditions, and the objectives were investigated. The results showed that the objectives are relatively favorable, and other criteria are favorable. The variables in the assessment of inputs were students, content, educational facilities and settings, time and professor. Master criterion was unfavorable; students and time criteria were favorable; and other criteria were relatively favorable. The criteria used for evaluating the process factor were: teaching methods and educational outcomes that were relatively favorable. Students' learning rate and behavioral and practical outcomes were criteria that were used to evaluate output factor; these criteria were relatively favorable.