عنوان مقاله :
بهينهسازي پرتفوي در چارچوب مدل پتانسيل مطلوب و ريسك نامطلوبUPMLPM
پديد آورندگان :
صالح آبادي ، علي دانشگاه امام صادق(ع) , سيار ، محسن دانشگاه امام صادق , شهرياري ، مجتبي دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
بهينه سازي پرتفوي , ريسك نامطلوب , پتانسيل مطلوب , تئوري مطلوبيت , آزمون جابسون كوركي
چكيده فارسي :
در روند تكامل تئوري پرتفوي به دليل وجود محدوديتهايي كه در مفروضات اساسي مدل بهينه سازي ماركوويتز وجود داشت، مفهوم ريسك نامطلوب و مدل ميانگيننيمواريانس ابداع گرديد كه نقص مدل سنتي را برطرف كرده و وابستگي به مفروضات محدود كننده را از بين ميبرد. اما اين مدل نيز از نظر تئوريهاي مطلوبيت اقتصادي سرمايهگذار دچار يك نقص عمده بوده و به دليل عدم اندازهگيري نوسانات مثبت، مطلوبيت اقتصادي حركات صعودي قيمت داراييها را در نظر نميگيرد. لذا در آخرين پژوهش هاي بهينه سازي پرتفوي، مدل ريسك نامطلوبپتانسيل مطلوب (LpmUpm) ارائه گرديد كه اين مدل از نظر مطلوبيت داراي پشتوانهي تئوريك قوي نظير تئوري چشم انداز و تئوري مطلوبيت اقتصادي وننيومن و مورگنشترن ميباشد. در اين پژوهش، پرتفوي بهينه مدل LPMUPM در سطوح مختلف ريسك و پتانسيل پذيري با استفاده از دادههاي شاخصهاي تمامي صنايع و با بكارگيري از نرمافزار Matlab محاسبه گرديد. دورهي زماني بهينه سازي از سال 1389 تا 1392 در نظر گرفته شده است و دورهي پس از آن (از 1392 تا 1395) روند پرتفوي بهينه شده طي مدل LPMUPM با پرتفوي بهينهي مدل ميانگين واريانس مقايسه خواهد شد. عملكرد پرتفوي هاي مزبور با استفاده از نسبت شارپ سنجيده شده و با استفاده از آمارهي جابسونكوركي معناداري تفاوت عملكرد دو پرتفوي آزمون خواهد شد. نتايج پژوهش نشان ميدهد در تمام رويكردهاي مختلف ريسك پذيري و در تمام نقاط مرز كارا، بطور معناداري پرتفوي LpmUpm عملكرد بهتري نسبت به مدل سنتي ماركوويتز دارد.
عنوان نشريه :
مهندسي مالي و مديريت اوراق بهادار
عنوان نشريه :
مهندسي مالي و مديريت اوراق بهادار