ارتباط استراتژي هاي مالي و حاكميت شركتي بر رفتار تونل وار سهامداران بر عملكرد شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

استراتژي مالي بعدي از استراتژي شركت است كه ماهيت و جهت امور مالي سازمان را تعيين مي­كند. هدف نهايي هر شركت تجاري افزايش ثروت سهامداران است و عملكرد مطلوب باعث افزايش ارزش شركت و در نهايت افزايش ثروت سهامداران مي­شود. شركت­ها بدون داشتن استراتژي صحيح نمي­توانند به اهداف خود برسند و تدوين استراتژي در نتيجه ارزيابي عملكرد از ابعاد مختلف است. ابعاد حاكميت شركتي(كفايت و توانايي) مجموعه اي از مكانيزم­هاي كنترلي درون شركتي و برون شركتي است كه تعادل مناسب بين حقوق صاحبان سهام از يكسو و نياز­ها و اختيارات هيات مديره را از سوي ديگر برقرار مي­كند.روش تحقيق بر مبناي نتيجه، توسعه­اي و بر مبناي هدف، توصيفيتبييني و بر مبناي روش، پس رويدادي است. جامعه آماري اين پژوهش شركت­هاي دارويي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي­باشد كه 25 شركت به روش قضاوتي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده­ها، تحليل صورت­هاي مالي حسابرسي شده شركت­ها مي­باشد و از آزمون­هاي t، لونز، كولموگردف اسميرنوف و يومن ويتني، آزمون­هاي چاو و هاسمن و نيز مدل رگرسيوني استفاده شده است. نتايج نشان مي­دهد كه بين رفتار تونل­وار سهامداران بر عملكرد شركت (ميانگين بازده دارايي­ها، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبتQ توبين و حاشيه سود) با، استراتژي مالي هماهنگ با حاكميت شركت، بيشتر و معنادارتر از شركت­هاي ناهماهنگ است.