عنوان مقاله :
بررسي نقش گسست و پيوست در زنجيره گفتماني غزلهاي روايي حافظ: رويكرد نشانهمعناشناسي
پديد آورندگان :
سيدان ، الهام دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
حافظ , پيوست , غزل روايي , گسست , گفتمان شناختي
چكيده فارسي :
با توجه به ابعاد عميق و پيچيده شعر حافظ، تاكنون تحليلهاي متفاوتي درباب ساخت معنايي غزليات او مطرح شده است. با بررسي ساختاري غزلروايتهاي حافظ روشن ميشود كه ابيات مختلف يك غزل گسسته و جدا از هم نيستند؛ بلكه در يك زنجيره پيوستاري و پويا نمود مييابند. انسجام معنايي اين دسته از غزليات و ساخت روايي آنها زمينه را براي تحليل نشانهمعناشناسانه آنها فراهم ميكند. براي شناخت بهتر مناسبات دروني غزلروايتها و تبيين گسستها و پيوستهاي دروني آنها، توجه به ساختار روايت ضروري بهنظر ميرسد. گفتمان شناختي پركاربردترين نوع گفتمان در اين دسته از غزليات است. تحقق بعد شناختي در غزلهاي روايي حافظ با بسط گفتماني همراه است. حضور شخصيتهايي همچون پير مغان، رند، ساقي، مغبچه و ... زمينه ايجاد گسستهاي عاملي را فراهم ميكند. انفصالهاي زماني (با كاربرد فعل گذشته يا قيودي مانند دوش، نيمشب و ...) و مكاني (مسجد، صومعه، ميخانه، خرابات و ... ) نيز در اين دسته از غزليات، فرآيند معناسازي را پيش ميبرند. البته در بسياري از موارد، گسستهاي شناختمحور با گونه احساسي همراه ميشوند. در اين دسته از غزليات، حضور جسماني معشوق جرياني حسيادراكي را بهدنبال دارد كه شوشگر را با جرياني از احساسات مواجه ميكند و با اين وصف، تعامل پايداري بين گونههاي شناختي و عاطفي در غزل برقرار ميشود. با درنظر گرفتن زيرساخت ابيات و گذشت از گسستهاي شناختمحور، روايت درنهايت به يك صورت پيوستاري ميرسد و اين گسستها خللي در انسجام معنايي شعر ايجاد نميكنند.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني