عنوان مقاله :
بازنمايي كنش گران اجتماعي داستان آببيد با بهرهگيري از الگوي جامعهشناختي - معنايي ون ليوون
پديد آورندگان :
اكبري ، حميدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد فيروزآباد - گروه زبان و ادبيات انگليسي , تفكري رضائي ، شجاع دانشگاه رازي - گروه زبان و ادبيات انگليسي , غلامعلي زاده ، خسرو دانشگاه رازي - گروه زبان و ادبيات انگليسي
كليدواژه :
تحليل گفتمان انتقادي , الگوي ون ليوون , كنش گران اجتماعي , بهمنبيگي , آببيد
چكيده فارسي :
در پژوهش حاضر، داستان آببيد اثر محمّد بهمن بيگي در چارچوب تحليل گفتمان انتقادي و با بهرهگيري از الگوي ون ليوون (2008) بررسي مي شود تا مشخّص شود كه نويسنده چگونه از بازنمايي كنش گران اجتماعي براي بيان ديدگاهها و ايدئولوژي خود استفاده كرده است. نويسنده هويت كنش گران مربوط به حكومت پهلوي را كتمان كرده و هم زمان با فعّال نمايي و نامبري مستقيم، بر فعّاليّتهاي آموزشي معلّمان عشايري و سازمان آموزش عشايري تأكيد كرده است. مردم آببيد بهشكلي كاملاً آگاهانه منفعل نمايي شدهاند تا بيتوجّهي حكومت نسبت به آن ها و فقر فرهنگي مردم نمود بيشتري داشته باشد. نويسنده با انبوهنمايي و استفاده از عدد و آمار، كنش معلّمان عشايري را مهم و تأثيرگذار جلوه داده و با استفاده از مؤلّفۀ زماندرهمي، همزمان با طرح مسئلۀ ايران نوين، پرده از چهرۀ مردمان بخشي از ايران كه هنوز بهشيوه پيش از تاريخي زندگي ميكنند، برداشته است و به اين وسيله سياستهاي حكومت را به چالش كشيده است. بهمنبيگي با بهرهگيري از مؤلّفۀ نمادينشدگي، كنش گران مربوط به آموزش عشايري را در قالب افرادي تأثيرگذار در جامعۀ عشايري بازنمايي كرده است. بهطور كلّي، بازنماييها بازتابي از ايدئولوژي و ديدگاههاي اجتماعي نويسنده است.
عنوان نشريه :
مطالعات زبانها و گويشهاي غرب ايران
عنوان نشريه :
مطالعات زبانها و گويشهاي غرب ايران