بررسي تاثير فرهنگ استراتژيك بر سياست خارجي فدراسيون روسيه

به دنبال شكل گيري مناظره چهارم در عرصه نظريات روابط بين الملل، فرهنگ از اهميتي برابر با مولفه هاي مادي در شكل دهي به رفتار كشورها برخوردار گرديد. در بستر و چارچوب اين نظريات، فرهنگ به طور اعم و فرهنگ استراتژيك به طور اخص از جمله عوامل داخلي شكل دهنده به مباني هويتي هر بازيگر در عرصه روابط بين الملل مطرح مي شود كه با تأثيرگذاري بر نگرش نخبگان و دولت مردان و همچنين جامعه يك كشور، قابليت اثرگذاري بر نحوه عملكرد يك كشور عرصه سياست خارجي و محيط بين المللي را دارا مي باشد. بدين ترتيب شناسايي مولفه هاي شكل دهنده به مباني هويتي يك كشور و از آن جمله فرهنگ استراتژيك كشورها، كمك بسيار موثري در فهم چرايي كنش كشورهاي مختلف در عرصه سياست خارجي از جمله قدرت هاي بزرگي چون فدراسيون روسيه به دست خواهد داد. در اين مقاله ، سوال اصلي اين است كه فرهنگ استراتژيك بر سياست خارجي فدراسيون روسيه چه تاثيري داشته است؟ و فرضيه مقاله عبارت است از اينكه كه فرهنگ استراتژيك روسيه با منطقي تدافعي متشكل از مولفه هايي همچون تصور تهديد، ويژگي هاي ژئوپليتيك و نگاه توسعه طلبانه، انديشه قدرت بزرگي و تلاش براي هژمون منطقه اي شدن، اقتدارگرايي غالب و گفتمان ملي گرايي روسي و هويت اسلاو - ارتدوكس، بر روي ساختار تصميم گيري استراتژيك و الگوي رفتاري اين بازيگر در عرصه سياست خارجي و محيط بين المللي تاثير عميقي دارد . روش تحقيق به صورت توصيفي تحليلي است.