تفكر راهبردي مديران و معنويت در محيط كار عامل محرك رفتار شهروندي سازماني

Strategic Thinking of Managers and Spirituality in The Workplace as The Driver of Organizational Citizenship Behavior

مينه‌وهدف: پژوهش حاضر به دنبال افزايش فعاليت‌هاي داوطلبانه نظير رفتارشهروندسازماني نيروهاي ستادي فرماندهي نيروي انتظامي استان مازندران از طريق ارتقاء تفكر راهبردي مديران و ايجاد محيط معنوي براي كار است. روش‌شناسي: جامعه‌آماري اين پژوهش مديران و كارشناسان ستاد فرماندهي نيروي انتظامي استان مازندران به تعداد حدوداً 700 نفر مي‌باشد. نمونه‌آماري 250 نفر است كه به روش تصادفي ساده انتخاب شده‌اند. ابزار پژوهش سه پرسشنامه استاندارد معنويت، ميليمن و همكاران (2003)، تفكرراهبردي گريتس (2002) و رفتارشهروندسازماني اورگان و كانوسكي (2003) مي‌باشد. براي سنجش روايي از تحليل عاملي تأييدي و جهت سنجش پايايي از روش پايايي تركيبي (آلفاي كرونباخ و AVE) استفاده شده است. جهت آزمون فرضيات از نرم افزارهاي S.P.S.S. 22 (براي سنجش وضعيت اين متغيرها) و Smart. Pls (براي تأييد مدل نهايي پژوهش) استفاده شده است. يافته‌ها: مقدار ميانگين نشان از وضعيت تقريباً مناسب اين متغيرها در ستاد فرماندهي دارد و ضريب‌مسير بين تفكرراهبردي و رفتارشهروندي‌سازماني 0/35، ضريب‌مسير بين تفكر راهبردي مديران و معنويت 0/56 و ميزان ضريب‌مسير بين معنويت محيط كار و رفتارشهروندي‌سازماني 0/35 است كه نشان از تأثير متغيرهاي مستقل بر وابسته دارند. نتايج: نتايج حاكي از آن است كه براي نهاينه‌سازي رفتارشهروند سازماني در ستاد فرماندهي مازندران، بهتر است به معنويت در محيط كار و افزايش سطح تفكر راهبردي اهتمام داشت.

Background and Objective: The purpose of this study is to increase the volunteering activities such as organizational citizenship behavior of the personnel of Mazandaran police forces by promoting the strategic thinking of managers and creating a spiritual environment for work. Methodology: The statistical population of this research is the managers and experts of the police headquarters of Mazandaran province with about 700 people. A sample of 250 people was selected by simple random sampling. The instrument of collecting data was three standard questionnaires of spirituality, Millen et al. (2003), Strategic Thinking Grits (2002) and Organizational Citizenship Behavior of Oregon and Kanovsky (2003). Confirmatory factor analysis was used to assess the validity of the test, and the reliability test (Cronbach's alpha and AVE) was used to measure reliability. To test the hypotheses, SPSS (to measure the status of the variables) and Smart. Pls (to validate the final research model) were used. Results: The mean value indicated that these variables were almost appropriate in the command headquarters. The path coefficient between strategic thinking and organizational citizenship behavior was 0.35; the path coefficient between managers' strategic thinking and spirituality was 0.56 and the rate of path coefficient between the spirituality of the work environment and behavior organizational citizenship was 0.35 which indicates the effect of independent variables on affiliated ones. Conclusion: The results of this study indicated that it is better to improve the spirituality of the work environment and to increase the level of strategic thinking to improve organizational citizenship behavior in Mazandaran.