ارائه الگوي مديريت استعداد به منظور كسب مزيت رقابتي

A Talent Management Model for Gaining the Competitive Advantage

زمينه و هدف: هدف كلي اين پژوهش، طراحي الگوي مديريت استعداد به‌ منظور كسب مزيت رقابتي بود. در راستاي دست‌ يابي به اين هدف، 5 سؤال به‌منظور شناسايي ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي الگو و تعيين اولويت و ارزيابي آن الگوي مذكور، پيش‌بيني شد. روش‌شناسي: پژوهش از نظر هدف كاربردي، از نظر داده‌ها آميخته اكتشافي و از نظر ماهيت و نوع مطالعه پيمايشي مقطعي و بر مبناي نظريه داده‌بنياد انجام شده است. نمونه بخش كيفي، 30 نفر از خبرگان دانشگاهي و نفتي و در بخش كمي جامعه آماري پژوهش شامل3000 نفر از مديران حوزه نفت بود كه 342 نفر به‌عنوان نمونه به‌صورت تصادفي انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوري اطلاعات بخش كيفي مصاحبه و بخش كمي پرسش‌نامه بود. براي تحليل داده‌هاي بخش كيفي از روش تحليل محتوا و بخش كمي از روش تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. يافته‌ها: در مرحله كيفي 83 شاخص، 13 مؤلفه و 5 بعد شناسايي شد. بر اساس نتايج تحليل عاملي تأييدي، الگوي طراحي شده با 83 شاخص در قالب پنج بعد شامل جذب استعداد (با 3 مؤلفه)، آموزش و بهسازي استعداد ( با 2 مؤلفه)، نگهداشت استعداد (با 2 مؤلفه)، ارزشيابي استعداد (با 3 مؤلفه) و تعالي استعداد (با 3 مؤلفه) مورد تأييد قرار گرفت. نتيجه‌گيري: الگوي به‌دست‌آمده داراي دو بخش عام و خاص است كه در بخش عام با ساير مدل‌ها هم‌خواني دارد. اما بخش خاص الگو به‌دليل بافت و فرهنگ، مختصات و ويژگي‌هاي خاص انساني و سازماني جامعه هدف متفاوت از ساير الگوهاست. به اين معني كه رهبري صحيح استعدادها، جانشين‌پروري و در نهايت ايجاد تعهد سازماني در آنها، قطعاً به حفظ و نگهداري سرمايه انساني شركت جامع عمل پوشانده مي‌شود.

Background and Objectives: The purpose of this study was to design a talent management model in order to gain competitive advantage. In order to achieve this goal, 5 questions were foreseen to identify the dimensions, components, and indicators of the model and to prioritize and evaluate the model. Method: The research is an applied exploratory one. The sample of the qualitative section included 30 oil and gas experts and in the quantitative section, the statistical population of the research consisted of 3,000 oil managers, 342 of whom were randomly selected. To analyze the data of the qualitative section, content analysis and the confirmatory factor analysis methods were used. Results: In the qualitative stage, 83 indicators, 13 components, and 5 dimensions were identified. Based on the results of the confirmatory factor analysis, the designed pattern with 83 indicators were confirmed in the form of five dimensions including the ability to attract talent (with 3 components), training and refinement of talent (with 2 components), talent keeping (with 2 components), talent evaluation (with 3 components) ) and talent excellence (with 3 components). Conclusion: The obtained pattern has two general and special components that are compatible with other models. But the specific part of the pattern is different from other patterns due to the texture and culture, the specifics of the human and organizational characteristics of the society. This means that the proper leadership of talent, the successor and, ultimately, the creation of an organizational commitment in them, will definitely cover the maintenance of the human capital of a comprehensive company.