شماره ركورد :
1085796
عنوان مقاله :
بررسي تأويل و پيوند آن با تداعي معاني در معارف بهاءولد
پديد آورندگان :
جابري اردكاني ، ناصر دانشگاه خليج فارس - گروه زبان و ادبيات فارسي , موحّد ، عبدالمحمّد دانشگاه خليج فارس - گروه زبان و ادبيات انگليسي , صديق ، مصيّب - -
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
53
تا صفحه :
72
كليدواژه :
عرفان , تأويل , هرمنوتيك , بهاءولد , معارف بهاءولد
چكيده فارسي :
عرفا به اشكال گوناگوني در شعر و نثر طرح‌ نو درافكنده‌اند و آثاري متفاوت با ويژگي‌هاي ادبي شاخص، خلق كرده‌اند. بهاءولد نيز عارفي است داراي سبك و اثري پديد آورده است كه به لحاظ ويژگيِ تأويلي تفسيري قابل تأمل است. در اين پژوهش، روش‌هاي تأويلي بهاءولد و نسبت تأويل با تداعي معاني بررسي شده است. روش تحقيق به صورت تحليلي توصيفي است؛ بدين صورت كه با استخراج و بررسي كليۀ تأويل‌هاي اثر و تطبيق آن ها با معاني مفسران، تفاوت برداشت ها و هم چنين خلاقيت مؤلف نشان داده شده است. بررسي مصاديق نشان مي‌دهد كه مهم‌ترين اصول و مباني عرفاني با بسامد هاي متفاوت در آفرينش تأويل هاي معارف مؤثر بوده است، اما اصل «محو هستي» بيشترين اهميت و بسامد را دارد، علاوه بر آن، «عشق»، از ديگر مباني مهم عرفان بهاءولد در خلق تأويل به شمار مي‌آيد. اين پژوهش همچنين نشان مي دهد كه مؤلف از روش‌هايي مانند «تعريف و بازتعريف»، «تركيب»، «تخصيص»، «تعليل» و «دگرگوني‌هاي روايي»، در خلق تأويل بهره برده است، اما تداعي معاني شيوۀ خلّاقانه و مبدعانۀ او به شمار مي‌آيد؛ روشي كه در آن بر اساس اصول تداعي و به كمك تشبيه، استعاره، تمثيل، تضاد، جناس و ديگر آرايه‌هاي بلاغي، بخشي از مهم ترين تأويل‌هاي معارف خلق شده است و ملهم اين ديدگاه ‌است كه ميان تأويل، بلاغت و تداعي نسبتي برقرار است و نيز تأويل همواره روشي براي رسيدن به معناي متن نيست؛ بلكه شيوه‌اي براي خلق معاني نوي است كه رويي به سوي متن مرجع و سري در دنياي خلاقانۀ مؤلف دارد.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
نثر پژوهي ادب فارسي
عنوان نشريه :
نثر پژوهي ادب فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت