كليدواژه :
خطابه ارسطو , هرمنوتيك سده بيستم , روزمرگي , فهم , استعاره , همبودي
چكيده فارسي :
گزارندگي با سنت سخنوري نسبتي نزديك دارد. از همان روزگار افلاطون و تكوّن انديشه فلسفي، بر تمايز و استقلال برهان و سخنوري به منزله دو صورت متفاوت از قياس تأكيد ميشد. در عين حال به يمن تدقيق ارسطو در مناسبات ميان اين رهيافتها، مواردي از مشابهت زمينههاي قرابت اين دو عرصه فراهم شد. گزارندگي فلسفي در سده بيستم ضمن توجه به اهميت خطابه در مقوله فهم و نسبتش با زيستجهان آدمي، مترصد است سخنوري را از طريق مفهوم اصالتِ هيدگر، فراگير بودنِ عنصرِ فهم در گادامر يا نظريه استعاره ريكور، در خود جاي دهد و بدين ترتيب در كنار وجوه مشابه، نسبتِ چالشبرانگيز گزارندگي و سخنوري را برجسته سازد؛ گرچه در پذيرفتن آثار و تبعات ناشي از اين استقلال نسبي مردد است.