آينده‌پژوهي فضاي ژئوپليتيكي پساداعش در منطقه غرب آسيا ‌(مطالعه موردي عراق)

غرب آسيا بخشي مهمي از جهان اسلام است كه از نقطه ‌نظر تاريخي و مسائل سياسي و سوق ‌الجيشي اهميت ويژه‌اي دارد؛ كه شامل سرزمين‌هاي ميان درياي مديترانه و خليج ‌فارس و تا منطقه‌ جنوب خاوري اروپا، جنوب باختري آسيا و شمال آفريقا گسترده است. اين منطقه از مهم‌ترين مناطق ژئوپليتيكي و ژئواستراتژيكي جهان است كه با تبديل‌ شدن اين منطقه به جولانگاه گروه‌هاي تروريستي نوظهور سلفي تكفيري و سپس حركت به‌سوي ساختار پسا داعش عرصه‌اي پيچيده و پر بحران را در برابر تمامي بازيگران و قدرت‌هاي منطقه‌اي و جهاني قرار داده است. اين منطقه به دليل قابليت‌ها و توانمندي‌هاي ويژه در عرصه‌هاي مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و امنيتي به‌خصوص در طي ده‌هاي اخير به‌عنوان منطقه‌اي راهبردي كه با موقعيت ژئوپليتيكي، ژئواستراتژيكي و ژئواكونوميكي باعث شده كه همواره در پيش برد طرح‌هاي راهبردي غرب به‌خصوص آمريكا براي تأمين منافع و ماندگاري در منطقه و حفظ حائل امنيتي رژيم صهيونيستي جايگاه منحصر به ‌فردي داشته است. كشورهاي سوريه و عراق در جبهه مقاومت، دونقطه از كانون‌هاي تزريق بحران و بي‌ثباتي توسط گروه‌هاي تروريست تكفيري داعش در جنگ نيابتي محور ژئوپليتيك وابسته به رهبري آمريكا در منطقه به شمار مي‌رفتند، حالا با توجه به اين تحولات رقابت‌ ژئوپليتيكي و تغييرات ساختار گذار ژئوپليتيك منطقه‌اي و فرا منطقه‌اي در اين كشورها متمركز شده است. از طرفي ديگر كشورهاي عراق، سوريه و يمن نيز به محل رقابت و منازعه و در هم ‌آميختگي قلمرو ژئوپليتيكي جمهوري اسلامي ايران، تركيه، عربستان تبديل‌شده است. اين پژوهش با استفاده از روش توصيفي– تحليل و پيمايشي با استفاده از منابع كتابخانه‌اي­– اينترنتي و اسنادي كه به تحليل آينده‌پژوهي فضاي ژئوپليتيكي پسا داعش در منطقه غرب آسيا­(مطالعه موردي عراق) پرداخته است؛ كه رقابت‌ها و چالش‌ها ميان جبهه مقاومت با محور وابسته به غرب در منطقه را در فضاي پسا داعش تحليل نموده كه تحول حذف داعش و پوست‌اندازي منطقه از محور ژئوپليتيك وابسته به سمت محور ژئوپليتيك غير وابسته­(مقاومت) در هدف پژوهشي هست.