عنوان مقاله :
شاخصهاي مؤثر بر مصرف انرژي الگوهاي مسكن در مقياس محله با تأكيد بر كارآيي انرژي(نمونه موردي: شهر سنندج)
پديد آورندگان :
مرادخاني، ايوب دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب - دانشكده هنر و معماري - گروه معماري , نيكقدم، نيلوفر دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب - دانشكده هنر و معماري - گروه معماري , طاهباز، منصوره دانشگاه شهيد بهشتي تهران - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
كليدواژه :
كارايي انرژي , توسعه پايدار , محله پايدار , مصرف انرژي كل (سرمايش گرمايش و روشنايي) , ريخت-گونه شناسي
چكيده فارسي :
با توجه به اهميت كارآيي انرژي در توسعه پايدار محل هاي به مثابه يكي از معيارهاي توسعه پايدار به لحاظ زيست محيطي و بوم شناختي اين مقاله با هدف شناسايي و مقايسه تطبيقي شاخص هاي مؤثر بر كارآمدي مسكن و بافت شهري به لحاظ بهبود وضعيت بهره وري مصرف انرژي، بر اساس مقياسي مياني تحت عنوان(محله) انجام شد. در اين راستا در چارچوب روش تحقيق تحليلي- توصيفي، نخست با مطالعات اسنادي به استخراج شاخص هاي مؤثر بر مصرف انرژي ساختمان ها با توجه به مقياس محله و سپس به ريخت شناسي و كدبندي الگوهاي مسكن و بافت شهر سنندج بر اساس شاخص هاي منتخب مدل مفهومي پژوهش پرداخته شد. سپس به مدل سازي و شبيه سازي مصرف انرژي كل(گرمايش، سرمايش و روشنايي) توسط نرمافزار Design Builder مبادرت ورزيده شد. تفسير نتايج با استفاده از نرمافزار SPSS و تحليل واريانس چند متغيري و همچنين طبقهبندي Duncan حاكي از آن است كه بين الگوهاي غالب قرارگيري توده ساختمان، الگوي شبكه معابر و جهتگيري استقرار آنها در مجموع 72 مدل بر اساس تقسيمبندي بافت قديمي، مياني و جديد محلات شهر سنندج از منظر انرژي مصرفي كل رابطه معني داري وجود دارد. لذا كارآمدترين و ناكارآمدترين الگوي شناساييشده به ترتيب به مدل هاي B5F3O1 و B4F2O2 اختصاص يافته است. الگوي توده هاي فشرده ساختماني با اشتراك حداكثري جبهه ها در ارتباط با بلوك شهري، فضاي باز مياني بلوك و جهت استقرار شرقي- غربي از لحاظ بهرهوري انرژي متعلق به بافت هاي جديد و مياني، مطلوب شناخته شد. رويكرد مورد استفاده اين پژوهش، در روند طراحي مجموعه هاي ساختماني در مقياس محله و برنامه ريزيهاي آتي شهري براي بهبود بهرهوري انرژي و كاهش پيامدهاي زيست محيطي در مناطق شهري كاربرد دارد.
عنوان نشريه :
نگرش هاي نو در جغرافياي انساني
عنوان نشريه :
نگرش هاي نو در جغرافياي انساني