نسبت سنجي فره ايزدي، فيلسوف شاه و امام در ساحت نظريه پردازي با تاكيد بر آراء و انديشه ابونصرفارابي

رابطه ونسبت فرايزدي، فيلسوف شاه وامام در نظام انديشگي بسياري ازفلاسفه مسلمان سده هاي ميانه اسلام اززواياي فكري مختلف مورد واكاوي وتحليل قرارگرفته است. وهركدام برمبناي انديشه سياسي اجتماعي خود دراين ارتباط نقطه نظراتي رابيان نموده اند كه دراين خصوص مي توان به فارابي، ابن سينا، ماوردي، ابن طقطقي، خواجه نظام الملك، غزالي، ابن تيميه، مسكويه رازي، فضل الله روزبهان خنجي وديگران اشاره كرد. البته موضوع فيلسوف شاه پيش ازتمركز فلاسفه مسلمان برآن درزمره نظريات سياسي افلاطون قلمداد مي گردد وبراين اساس تاثيرات آراء وافكار افلاطون وحتي ارسطو را نمي توان برانديشه هاي فلاسفه اسلامي نفي كرد. چنان كه اين اصل در مجموعه نظرات فارابي وابن سينا وسايرانديشمندان به وضوح مشاهده مي گردد. بنابراين وجوه مشترك درمختصات سه مولفه فيلسوف شاه، فرايزدي وامام بويژه ازمنظرمذهب تشيع بسي جاي تامل دارد.