مقايسۀ قدرت دو ‌شخصيت ‌محوريِ رمان آتش بدون دود (با استفاده از « نظريۀ نابرابري قدرت در ديالوگ » فركلاف و مدل مايكل‌ شورت)

Comparison of Two Central Characters in “Smokeless Fire”(Using Fairclough’s Theory of “Inequality of Power in the Dialogue and the Model of Michael Short

در جستار پيش رو، سعي كرده ايم با توجه به نظريۀ »نابرابري قدرت در ديالوگ « فركلاف، با بررسي ديالوگ هاي بين شخصيت هاي متضاد و هم تراز، در رمان آتش بدون دود نادر ابراهيمي، به شناخت شخصيت هاي قدرت مدار يا منفعل بپردازيم و از نگاه و جانب داري هاي ايدئولوژيك نويسنده رمز گشايي كنيم. براي نظم بيشتر اين چارچوب نظري، از پرسش هاي مطرح شده در مدل پيشنهادي شورت (1996) براي شناخت قدرت در ديالوگ نيز استفاده شد، تا نوع روابط و نحوۀ تسلط قطب هاي شخصيتي داستان »گالان پهلوان متكي بر قدرت بدني « و » آلني قهرمان متكي بر قدرت فكر و انديشه « تجزيه و تحليل شود. تجزيه و تحليل داده هاي بررسي شده، حاكي از آن است، نحوۀ برخورد دو شخصيت محوري رمان، در ديالوگ با ديگران، نسبت مستقيم با فراز و نشيب هاي دوران زندگي آنان دارد. ديالوگ هاي گالان با اطرافيانش به افراد خاصي محدود است و به مرور اين دايره تنگ تر مي شود و به همراه آن، از قدرت او نيز كاسته مي شود و با مرگش، هژموني زورگويي و تسلط قهري و اجباري او پايان مي پذيرد. در حالي كه، آلني نه تنها با همۀ مردم به خصوص، زنان و اقشار طبقۀ پايين اجتماع وارد گفت وگو مي شود؛ بلكه آنان را وادار مي كند تا محور گفت وگو با اطرافيانشان قرار بگيرند. اين عمل، باعث افزايش پذيرش مرام فكري و سياسي او مي شود و بعد از مرگش نيز تفكراتش در سخن و عمل نسل بعدي به سرعت تكثير مي شود.

In this paper, attempts have tried to study Fairclough’s theory of “inequality of power in the dialogue" by analyzing the dialogues between identical and opposing characters in the novel Fire without smoke by Nader Ebrahimi to identify powerful or passive characters, and decode the novel from the ideological perspective of the author. To more regulate, this theoretical framework, the questions raised in the Shorter’s model (1996), were used to analyze power relations in the dialogues of characters with the aim of determining the type of relationship and the dominance of the personality poles of the story: Galan - the hero that relies on his physical strength - and Alani - the hero who relies on the power of thought and mind. The analysis of data suggested that the way the two main characters of the novel interacted with others in their discourse was directly related to the up and downs of their lives. Galan's interaction was limited to an esoteric group of people around them, and as this circle of friends was limited down, his power diminished too, so that with his death, the coercive hegemony and compulsory domination associated with his behavior came to end. In contrast, Alani not only struck a conversation with people from all aspects of life, especially women and the lower classes of the community, but also urged them to play a key role in the dialogue with the people around them. This contributed to the recognition of his intellectual and political authority and conduct, and even after his death, his thoughts continued to touch the speech and practice of the next generations.