عنوان مقاله :
هگل گرايي در فلسفۀ ريچارد رورتي
پديد آورندگان :
اصغري ، محمد دانشگاه تبريز
كليدواژه :
هگل , تاريخگرايي , فلسفه , فرهنگ ادبي , پراگماتيسم , رورتي
چكيده فارسي :
در اين مقاله ميكوشيم به اين پرسش پاسخ دهيم كه آيا رورتي، فيلسوفي هگلي است؟ به يقين پاسخ به اين پرسش آسان نخواهد بود و صرف آري يا نه، نمي تواند جوابي قانعكننده باشد، زيرا بدون شك رورتي از هگل تأثير پذيرفته است. بنابراين به منظور ارائۀ پاسخي دقيقتر، ابتدا نگاهي اجمالي به جايگاه هگل در پراگماتيسم (قديم و جديد) انداختهايم تا ذهن خواننده نسبت به جايگاه هگل در انديشۀ نئوپراگماتيستي رورتي روشن شود، سپس در بخش اصلي جايگاه هگل در انديشۀ رورتي را تحليل نمودهايم. برمبناي اين تحليل رورتي از چند جهت فيلسوف هگلي است. نخست اينكه همانند هگل دغدغۀ اجتماعي دارد و وظيفۀ فلسفه را در همين راستا تعيين مي كند. همچنين وي تحت تأثير تاريخ گرايي هگل به نقد مدرنيته و فلسفۀ مدرن مي پردازد و فلسفه و مسائل آن را يك پيشامد تاريخي قلمداد ميكند. رورتي معتقد است كه پس از هگل، فرهنگ فلسفي جاي خود را به فرهنگ ادبي داد، فرهنگي كه ريشه در تفكر هگلي دارد. اما در عين حال رورتي همانند هگل طرفدار عقل و روح مطلق نيست و از نظامسازي نيز به شدت بيزاري ميجويد و از اينرو به نقد اين ويژگيهاي فلسفۀ هلگي مي پردازد.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي عقلي نوين
عنوان نشريه :
پژوهشهاي عقلي نوين