عوامل مؤثر بر كاهش تقاضاي القايي از ديدگاه ارائه‌كنندگان خدمات سلامت در بيمارستان‌هاي منتخب دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران در سال 1396، يك مطالعه كيفي

DETERMINATS OF REDUCTION OF INDUCED DEMAND INSELECTED HOSPITALS THAT AFFILIATED WITH IUMS IN 2017; A QUALITATIVE STADY ON PROVIDER’S VIEW

پيش‌زمينه و هدف: ناكارآمدي بخش عرضه به علت رفتار ارائه‌كنندگان خدمات سلامت مي‌تواند موجب القاي تقاضا به بيماران و افزايش هزينه‌هاي بخش سلامت شود. هدف اين مقاله شناسايي عوامل مؤثر بر كاهش تقاضاي القايي به‌صورت اختصاصي از ديدگاه ارائه‌كنندگان خدمات سلامت در بيمارستان‌هاي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران است. مواد و روش كار: پژوهش حاضر به‌صورت كيفي و در سال 96 انجام شده است. براي جمع‌آوري داده‌ها از روش مصاحبه نيمه ساختارمند استفاده گرديد؛ بدين منظور 27 نفر از مسئولين و مديران بيمارستان‌ها و مراكز آموزشي درماني دانشگاه علوم پزشكي ايران با استفاده از رويكرد نمونه‌گيري هدفمند انتخاب گرديدند. براي تحليل داده‌ها از روش تحليل محتوا و براي طبقه‌بندي آن‌ها از نرم‌افزار Atlas-Ti استفاده گرديد. يافته‌ها: تحليل داده‌ها به شناسايي 6 مقوله و 40 زير مقوله منجر شد. اين مقوله‌ها شامل عوامل اقتصادي، پايش، ساختار ارائه خدمات، عوامل آموزشي، عوامل مرتبط با سياست‌گذاري و عوامل اجتماعي مؤثر بر كاهش تقاضاي القايي بود و هركدام از اين مقوله‌ها نيز داراي زير مقوله‌هايي بودند. بحث و نتيجه‌گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد كه در سيستم بهداشت و درمان ايران عوامل مختلفي وجود دارد كه در كاهش تقاضاي القايي مؤثر است ازجمله آن‌ها، مي‌توان به روش‌هاي پرداخت گلوبال به پزشكان، اعمال كسورات و تعديلات توسط بيمه‌ها اشاره كرد اما روش‌هاي ديگري نيز ازنظر ارائه‌كنندگان خدمات سلامت وجود دارد كه مي‌تواند به سياست‌گذاران بخش سلامت كمك نمايد تا راهبردهاي جديدي را جهت كاهش تقاضاي القايي در سيستم بهداشت و درمان طراحي و ساماندهي نمايند.

Background & Aims: Ineffectiveness of the supply sector due to the behavior of health service providers can lead to demand for patients and increase health care costs. The purpose of this paper is to identify the factors affecting the reduction of induced demand specifically from the viewpoint of health service providers in hospitals of the University of Science Medical and health services of Iran. Materials & Methods: The present study was carried out qualitatively in year 96. Semi-structured interview was used to collect data. To this end, 27 officials and managers of hospitals and educational centers of Iran University of Medical Sciences and Health Services were selected using a targeted sampling approach. Content analysis method was used for data analysis and Atlas-Ti software was used to categorize them. Results: Data analysis led to the identification of 6 categories and 40 sub categories. These categories included economic factors, monitoring, service delivery structure, educational factors, policy-making factors, and social factors affecting the reduction of induced demand. Each of these categories also had sub-categories. Conclusion: The results of this study indicate that there are several factors in Iran's health care system that are effective in reducing inductive demand, including global payment methods for physicians, deductions and adjustments by insurers. There are other healthcare providers who can help policy makers to design and organize new strategies for reducing inductive demand in the healthcare system.