عنوان مقاله :
تحليل دستور عدم احياي بيماران فاقد حيات مستقر با استناد به ماده 372 ق.م.ا
عنوان به زبان ديگر :
Analysis of “Do Not Resuscitate” Order in Patients without Established Life based on the Article 372 of the Islamic Penal Code
پديد آورندگان :
مشيراحمدي، عليرضا دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده حقوق و علوم سياسي - گروه حقوق، مشهد، ايران , حجازي، آريا سازمان پزشكي قانوني - مركز تحقيات پزشكي قانوني، تهران، ايران , ثابتيان، گلناز دانشگاه علوم پزشكي شيراز- مركز تحقيقات تروما، شيراز، ايران , بديعيانموسوي، نازيلا سازمان پزشكي قانوني - مركز تحقيقات پزشكي قانوني، مشهد، ايران
كليدواژه :
حيات غيرمستقرر , عدم فايده درمان , عدم احيا , DNR
چكيده فارسي :
مقدمه: در عصر حاضر امكان حفظ اندامهاي حياتي بدن با توجه به پيشرفتهاي عظيم صورتگرفته در علم پزشكي واقعهاي دور از ذهن نبوده و بهرهگيري از علوم و تجهيزات پزشكي موجب شده تا نجات جان بيماران و بازگشت مجدد حيات به آنان ممكن شود. هر چند استفاده از اين امكانات در اكثر مواقع كارگشا بوده و نتايج رضايتبخشي را نيز بهدنبال داشته است، ليكن در مواقع خاصي نيز بهدليل ماهيت بيماري، كهولت سن، ابتلا به يك بيماري زمينهاي يا ديگر عوامل مشابه، عملكرد اندامهاي حياتي بدن دچار اختلال شديد شده، به گونهاي كه حتي دانش پزشكي نيز از درمان آن عاجز است و عملاً هيچ اقدامي را در جهت حفظ بقا و استمرار حيات بيمار نميتوان به انجام رساند؛ موضوعي كه موجب شده مباحثي پيرامون عدم انجام احيا در مواجهه با اين گونه بيماران شكل گيرد. اگر چه اقدام به DNR يا عدم انجام آن بحثهاي فلسفي و اخلاقي زيادي را معطوف به خود كرده است، اما از جنبه حقوقي و قانوني نيز ميتوان به اين قضيه نگريست. هدف اين مطالعه، تحليل دستور عدم احياي بيماران فاقد حيات مستقر با استناد به ماده 372 ق.م.ا بود.
نتيجهگيري: با استفاده از مفهوم مخالف ماده 372 ق.م.ا ميتوان از عدم مداخله كادر درمان در مواجهه با بيماران در حال احتضار و طيشدن روند طبيعي مرگ اين اشخاص از طريق اين ماده جرمزدايي كرد.
چكيده لاتين :
Introduction In the present era, it is possible to maintain vital organs considering the major advances in medical science. Saving the lives of patients and resuscitation their life is possible through medical science and instruments. Although the use of medical instruments is beneficial in most cases and have satisfactory results, but in some cases, severe disorders are observed in function of vital organs because of aging, systemic disease, and the other similar factors so that the medical science is unable to treatment the diseases and no action can be taken to maintain patient’s life. This topic has led to discussions about “do not resuscitation” order in the face of these patients. Although philosophical and moral discussions have been raised in this regard it can also be investigated in terms of the legal perspective. The aim of the present study was to analysis of “do not resuscitation” order in patients without established life based on article 372 of the Islamic penal code.
Conclusion It is possible to criminalization of the medical staff in terms of their nonintervention in the resuscitation of dying patients using the opposite concept of article 372 of the Islamic penal code.
عنوان نشريه :
پزشكي قانوني ايران
عنوان نشريه :
پزشكي قانوني ايران