عنوان مقاله :
زمينههاي بحران ارزاق عمومي (غله) توسط بريتانيا در ايران و مديريت بر آن در ﻧﻴﻤﮥ غربي كشور سالهاي 1296و1297ش/1917و1918م
پديد آورندگان :
صاحب ، ميثم دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه تاريخ , كجباف ، علي اكبر دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه تاريخ , دهقان نژاد ، مرتضي دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه تاريخ
كليدواژه :
بحران ارزاق , بريتانيا , غله , قحطي
چكيده فارسي :
ايرانيان در طول تاريخ، به طور متناوب با قحطي و بحران ارزاق روبهرو بودهاند. در طول ساليان متمادي، عوامل متعددي بر بحران ارزاق تأثير گذاشته است كه در نگرشي كلي ميتوان اين عوامل را به دو دسته عوامل طبيعي و عوامل انساني تقسيم كرد كه عامل انساني در دو دسته داخلي و خارجي جاي ميگيرد. وضعيت شبهاستعماري و سياست اقتصادي خاصي كه روسيه و بهويژه بريتانيا از ابتداي دوره قاجاريه بر ايران تحميل كردند، كمبود ارزاق و گراني و قحطي را تشديد كرد. تداوم چنين وضعي به بحران ارزاق و قحطي عمومي در اواخر سلطنت ناصرالدينشاه منجر شد و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. سياستهاي اقتصاديِ انگلستان كه پيش از جنگ جهاني اول با بستن قراردادهايي در ايران به اجرا درآمده بود، در اواخر جنگ جهاني اول بر وخامتِ اقتصادي و بحران ارزاق عمومي افزود. در اسناد، ارزاق عمومي بيشتر با عناوين غله و نان آمده است. در اين ايام، بريتانيا بيشترين حضور نظامي را در ايران داشت و در بحران، نقش مستقيم و غيرمستقيم ايفا كرد. در اين جستار با روشي تحليليتوصيفي و با تأكيد بر اسناد، تلاش شده است به اين پرسشها پاسخ داده شود كه زمينههاي بروز بحران ارزاق توسط بريتانيا چه بود و اين بحران را چه نيروهايي مديريت ميكردند. فرض ما بر اين مبنا استوار است كه قراردادهايي همچون ميرجوار، نفت، 1907 و 1915 زﻣﻴﻨﮥ بحران ارزاق توسط بريتانيا را در ايران فراهم كرد. بر اين اساس انگليسيها با كمك نيروهاي مختلفي همچون كنسول بريتانيا، بانك شاهنشاهي، پودراتچيها و تعامل با برخي از ملاكانِ حاكم و تجار موجب پيادهشدن مقدمۀ واجب سياستشان، يعني تهيۀ ارزاق براي نيروهاي نظامي خود شدند. به اين ترتيب بايد گفت بريتانيا براي تأمين منافع خود، در مديريت بحران ارزاق نقش مهمي داشت.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تاريخي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تاريخي