پديد آورندگان :
محمودي رجا ، سيدزكريا علامه طباطبائي - حقوق - سياسي , توانا ، محمدعلي شيراز - حقوق - سياسي , هاشمي اصل ، سيدعبدالله شيراز - حقوق - سياسي , جريده ، جواد شيراز - حقوق - سياسي
كليدواژه :
انديشۀ سياسي غرب , , عدالت , , مطلقانگاري , , اومانيسم , , ماترياليستم , , نسبيگرايي ,
چكيده فارسي :
هدف مقالۀ حاضر، واكاوي و نقد پارادايمهاي گوناگون فلسفي غرب در باب عدالت است. از آغاز شكلگيري فلسفۀ سياسي در يونان باستان، مفهوم عدالت در كانون توجه بوده است. ماحصل جدالهاي نظري و معرفتي در مورد مقولۀ عدالت، شكلگيري پارادايمهاي فكري ـ تاريخي متفاوت در انديشۀ سياسي غرب بوده كه ميتوان آنها را در سه دستۀ كلان پارادايم كلاسيك، مدرن و پسامدرن جاي داد؛ اما در درون هر كدام از اين پارادايمها، شباهتها و تفاوتهايي رخنمايي مي كند. به نظر ميرسد اين پارادايمها، كمتر مورد نقد برون گفتماني قرار گرفتهاند. ازاينرو، پژوهش حاضر حول اين پرسشها شكلگرفته است: 1. مهمترين وجه تمايز، ميان پارادايمهاي عدالت در انديشۀ مغرب زمين چيست؟ 2. از منظر برون گفتماني، چه نقدهايي ميتوان بر اين پارادايمها وارد نمود؟ يافته هاي پژوهش بر مبناي رويكرد نظري تحليل گفتمان انتقادي، حاكي از آن است كه وجه مميزۀ پارادايم كلاسيك، عدالت متافيزيكگونه، وجه مميزۀ پارادايم مدرن، عدالت قراردادگرايانه و انسانمدار (اومانيسم) و وجه مميزۀ پارادايم پسامدرن عدالت، نسبيتگرايي و تكثر ذاتي است. همچنين، مطلقانگاري عدالت در پارادايم كلاسيك، ماترياليستي بودن عدالت در پارادايم مدرن و بيبنياني و ضدجوهرگرايي بودن مقولۀ عدالت در پارادايم پسامدرن، مهمترين انتقادات برونگفتماني از پارادايمهاي مذكور حاكم بر دنياي غرب است.