عنوان مقاله :
پديدارشناسي سقيفه بهمثابه امر سياسي (بررسي ساختار توزيع قدرت در سقيفه)
پديد آورندگان :
مبلغي ، عبدالمجيد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
سقيفه , قبيلهگرايي , قريش , هاشميان , امويان , توزيع قدرت , نهاد خلافت
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر اين بود كه چگونه سقيفه، نهاد خلافت را بر پايههايي متزلزل و فاقد ثبات نهايي بنا نهاد. در اين راستا، با روش پديدارشناسانه و با رويكرد توصيفي تحليلي، بستر تاريخي سقيفه در ساختار قبيلهگرايانهي قريش، الگوي توزيع قدرت و نيل به توافق در سقيفه و پيامدهاي تاريخي سقيفه مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد، سقيفه براساس بازگشت به نظام قدرت قبيلهمحور، كاركردي دوگانه را سبب گرديد. در كوتاهمدت (عهد شيخين) به انتقال قدرت در قريش از عبدمنافيان به خردهقبايل حاشيهاي انجاميد؛ و در بلندمدت (از خلافت عثمان تا پايان عباسيان) محوريت قريش را بهمثابه درونمايهي خلافت در قالبي جديد (عدم التزام به ائتلاف) اما درونمايهاي قديمي (مصدريت عبدمنافيان در هستهي مركزي قدرت) در دوران پس از اسلام تثبيت كرد. پس از سقيفه بهتدريج ابتدا دو گفتمان شيعي (منتقد وضع موجود و حامي اصلاح نهاد خلافت) و قريشي (مدافع خلافت ناشي از ائتلاف قبيلهگرايانه) و سپس از عهد عثمان بدينسو، گفتمان اموي (ملهم از ساختارهاي شاهي ايرانرومي بر پايهي درونمايهي عربي) شكل گرفتند. نهايتاً امام علي(ع) سياست تعويق و كنارهگيري را پس از سقيفه اتخاذ كردند. بر اساس اين سياست، همكاري با نهاد خلافت بهمعناي پذيرش آن نبود؛ اين عدم پذيرش در هويتبخشي به شيعيان بهمثابه گروه مخالف و متفاوت با عامه مؤثر واقع گرديد.
عنوان نشريه :
سياست متعاليه
عنوان نشريه :
سياست متعاليه