عنوان مقاله :
ديدگاه يوزف شاخت به فقه اسلامي بهمثابه دانش اجتماعي
پديد آورندگان :
پارسانيا ، حميد دانشگاه تهران - دانشكده علوم اجتماعي , هلالي ، فاطمه دانشگاه تهران. تهران. ايران , موسوي اصل ، سعيد دانشگاه باقرالعلوم(ع)
كليدواژه :
يوزف شاخت , فقه , حقوق اسلامي , دانش اجتماعي , حلقه مشترك
چكيده فارسي :
يوزف شاخت، شرقشناس آلماني، مطالعات گستردهاي درباره فقه اسلامي انجام داده است. از نظر وي، حقوق اسلامي، جوهره انديشه اسلامي است و علم فقه با وجود اينكه از ديگر نظامهاي حقوقي همچون رم باستان، حقوق تلمودي-يهودي و ايران عهد ساساني تأثير پذيرفته، بهگونهاي مواد وارداتي را در فرهنگ خود ممزوج كرده كه به پديدهاي بيهمتا تبديل شده است. اين مقاله بهدنبال پاسخ به اين پرسش است كه ديدگاه شاخت به فقه اسلامي در قالب گرايشي از دانش اجتماعي چگونه است؟ شاخت با كمك پيشفرضهاي تاريخي و روششناختي گلدزيهر در مطالعهاش در مورد فقه اسلامي صدر اسلام، پيوند تاريخي ميان حديث و فقه را با استناد به پديده «حلقه مشترك» برهم ميزند. از نظر وي، احاديث پايه حقيقي نداشته و جعلي هستند. شاخت با اين استدلال، بر وارداتيبودن اين علم تأكيد ميكند. همچنين فقه را دانشي اجتماعي ميداند كه ادارهكننده جامعه مسلمين بوده و هسته اصلي آن، عدالت اجتماعي است. احكام فقه، احكامي اجتماعي است كه بر كنشگر اعمال ميشود. از اينرو، هسته اصلي نظامِ انديشگي فقه، كنشگر و كنشگرمحوري است. بنابراين، دانش فقه، ضمن آنكه دانشي اجتماعي است، متشكل از نظريههاي خُردنگر است؛ اين دانش، ادعاي جهانشمولبودن نداشته و به سبب احكام و تقنين قرآني كه البته در موارد خاصي از قرآن اتخاذ شده و در اصل ريشه غربي دارد-اختصاص به جامعه مسلمين دارد. مجموع اين نظرات، وي را -عليرغم تمجيدهايش از فقه-در جايگاه ديدگاهي ناهمدلانه نسبت به دانش اجتماعي مسلمانان قرار ميدهد.
عنوان نشريه :
اسلام و مطالعات اجتماعي
عنوان نشريه :
اسلام و مطالعات اجتماعي