تحليلي بر ساختار قطع بندي (Denomination) و فضا گذاري (Spacing) پول در ايران بر اساس روش DMETRIC

وجود يك قطع بندي مناسب اسكناس و مسكوك براي هر پول رايجي از ضرورت‌هاي اوليه تسهيل در مبادلات است؛ چراكه در غير اين صورت هزينه‌هاي هنگفتي چه به صورت مستقيم و چه غيرمستقيم به بانك مركزي و به‌طوركلي اقتصاد كشور تحميل مي‌گردد. در اين ميان به دليل عوامل اقتصادي نظير تورم، ساختار بهينه داراي يك ماهيت پوياست كه هر از چند گاهي نياز به تعريف قطع جديد را مطرح مي‌كند. اين پژوهش، ضمن بررسي مباني نظري موضوع از حيث عملياتي به بررسي ساختار قطع بندي اسكناس و مسكوك بر اساس روش DMetric در ايران مي‌پردازد. نتايج حاصل، حاكي از وجود اشكالاتي در ساختار موجود مي‌باشد كه اهم آن عبارت است از:; amp;nbsp; ديناميك موجود در ساختار فعلي اقطاع با نرخ تورم همخواني ندارد. اين مسئله از يك سو منجر به از دور خارج كردن اقطاع پايين و فشار به اقطاع بزرگ‌تر را موجب مي‌شود و از سوي ديگر هزينه‌هاي هنگفتي را بابت چاپ و نشر به بانك مركزي تحميل مي‌نمايد.; در ساختار موجود مشكل فضا گذاري (Spacing) وجود دارد كه اين مسئله فشار به اقطاع ماقبل قطع مفقوده را موجب گرديده است.; متوسط تعريف قطع جديد در شرايط فعلي در حدود ۱۰ سال است كه اين مدت‌زمان فاصله بسيار زيادي با مدت‌زمان استخراج شده از روش DMetric براي ايران كه در حدود سه سال است، دارد.