بررسي نقش واسط سرمايه فكري در ارتباط بين رهبري تحول‌گرا و ادراك كاركنان از عملكرد كسب ‌وكار

مديريت محيط پوياي اقتصادي مستلزم توجه سازمان‌ها به اهميت توسعه رهبري تحول‌گراست؛ زيرا اين رهبران نقش فوق‌العاده‌اي در فرآيند ايجاد سرمايه انساني و ساير ابعاد سرمايه فكري براي مديريت و اعمال تغييرات و به‌تبع آن، بهبود عملكرد سازماني دارند. بااين‌وجود، مطالعات اندكي براي ايجاد يك چارچوب مفهومي براي درك روابط فوق ايجاد شده است. بدين منظور، ما يك الگوي نظري را براي تبيين چگونگي ارتباط ابعاد سرمايه فكري و نقش ميانجي آن‌ها در ارتباط بين رهبري تحولي و عملكرد را توسعه مي‌دهيم. در اين مطالعه، دامنه سرمايه فكري شامل سرمايه انساني، سرمايه اطلاعاتي، ساختاري و ارتباطي است. براي اين منظور، 368 نفر از مديران مياني و ارشد كسب‌وكارهاي كوچك و متوسط فعال در صنعت غذايي واقع در شهرك‌هاي صنعتي سراسر كشور با روش نمونه‌گيري خوشه‌اي چند مرحله‌اي انتخاب و پرسشنامه‌هاي استاندارد بين آن‌ها توزيع گرديد. در تجزيه‌وتحليل داده‌ها، از نرم‌افزار ليزرل 8.5 به‌منظور سنجش تأثير متغيرها استفاده شد. نتايج نشان مي‌دهد سبك رهبري تحول‌گرا، پتانسيل قابل‌ملاحظه‌اي در درك مزاياي سرمايه انساني در بين كاركنان دارد، و مهم‌تر اين‌كه سرمايه انساني به‌واسطه تأثير بر ساير اجزاي سرمايه فكري، پيشران و مهم‌ترين عنصر اين سازه محسوب مي‌گردد. درنهايت شواهد حاكي از آن است كه تنها متغير سرمايه ارتباطي است كه تأثير مستقيم و معناداري بر عملكرد كسب‌و‌كارهاي فعال در صنعت غذايي كشور دارد.