بررسي رابطه متقابل مؤلفه‌هاي مديريت دانش و توانمندسازي روان‌شناختي كاركنان شركت نفت مناطق مركزي ايران

پژوهش حاضر به بررسي رابطه متقابل مؤلفه‌هاي مديريت دانش و توانمندسازي روان‌شناختي كاركنان شركت نفت مناطق مركزي ايران با استفاده از روش ديمتل پرداخته است. نوع تحقيق، كاربردي بوده و از بُعد روش، توصيفي پيمايشي است. جامعه آماري پژوهش را صاحب‌نظران شركت نفت مناطق مركزي ايران تشكيل مي‌دهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظري تعداد 15 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ماتريسي ديمتل بوده است. به‌منظور بررسي پايايي از آزمون مجدد استفاده شده است كه ضريب همبستگي بين نتايج حاصل از نوبت اول با نوبت دوم، مقدار 87 / 0 محاسبه گرديده و پايايي پرسشنامه مورد تائيد قرار گرفته است. براي شناسايي و نهايي‌سازي مؤلفه‌ها از نظر خبرگان استفاده شده و علاوه بر آن از آنجا كه در روش مقايسات زوجي ارتباطات تمامي عوامل با هم سنجيده مي‌شوند، پرسشنامه از روايي قابل قبولي برخوردار است. بررسي نتايج نشان داد كه در تأثيرگذاري با شدت تأثير بالاي 70 درصد، تأثيرگذارترين عامل كاربرد دانش است. از نظر شدت تأثيرگذاري مؤلفه‌هاي مديريت دانش، به ترتيب مؤلفه‌هاي كاربرد دانش و ايجاد دانش بوده‌اند كه بيشترين تأثيرگذاري را داشته‌اند. همچنين در ميان مؤلفه‌هاي مديريت دانش، مؤلفه كاربرد دانش مؤثرترين مؤلفه بوده و بيشترين تعداد تأثيرگذاري را نيز بر مؤلفه‌هاي ايجاد، پالايش و انتشار دانش داشته است. دو متغير توانمندسازي و ثبت دانش بااينكه در رده متغيرهاي تأثيرگذار هستند، ولي در دامنه تأثيرگذاري بسيار بالا قرار نداشته‌اند. به‌علاوه متغير توانمندسازي و مؤلفه ثبت دانش بر مؤلفه پالايش دانش به ترتيب با شدت 514 / 2 و 602 / 2 داراي تأثيرگذاري نسبتاً بالايي هستند.