عنوان مقاله :
زبان نگارهها ( بيان استعاري و وجوه نشانهاي در لايههاي معنايي دو نگاره)
پديد آورندگان :
اعظم كثيري ، آتوسا دانشگاه تربيتدبير شهيد رجايي - دانشكده معماري و شهرسازي
كليدواژه :
نگارگري ايراني , شاهنامه تهماسبي , استعاره و مجاز , ساختار معنايي , وجوه نشانهاي
چكيده فارسي :
نگارگري ايراني، بهويژه در دوران اوج خود، از زبان و بيان خاصي برخوردار بوده است. نمونه عالي اين مدعا را در نگارههاي بينظير نسخه شاهنامه تهماسبي (متعلق به مكتب تبريز صفوي) ميتوان يافت. در اين مقاله، زبان و بيان تصويري در دو نگاره از اين مجموعه، مورد مداقه و مطالعه قرار گرفته است. در مطالعات تحليلي و نقد هنري امروز، كاربرد نظريههاي زباني و بياني، كه پيش از اين تنها در زبانشناسي و يا نقد ادبيات مكتوب كاربرد داشته، امري مقبول و چهبسا رايج گشته است. مقاله حاضر نيز با كاربرد نظريههاي رايج نشانهشناسي، از جمله: نظريه وجوه نشانهاي، شيوه تحليل ساختگرايانه، لايههاي معنايي و اصطلاحات علم بديع ادبي، استعاره و مجاز، به مطالعه و تحليل ساختار و وجوه نشانهاي، لايههاي معاني صريح و ضمني و استعارات و مجازهاي بصري و معنايي در دو اثر برجسته از تاريخ نگارگري ايران ميپردازد. بدينگونه، به شيوه بيان و زبان تصويري و ساختار نهفته در صورت و معاني پنهان و آشكار اين روايات تصويري، دست مييابد. در اين مطالعه، دو صحنه از دو فراز اصلي روايت سياوش در شاهنامه (عبور او از آتش و كشتهشدنش) برگزيده شدهاند. بنابراين، ابتدا به تعاريف كلي و نظريههاي بنيادي كه اساس تحليل را تشكيل دادهاند، اشاره ميشود؛ سپس بيان تصويري نگارهها بر پايه كاربرد اين نظريات، بهطور مشروح مورد بحث قرار ميگيرد. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه كه ساختار روايي تصاوير بر مبناي تقابل پهلوان و غيرپهلوان بوده و از بيان استعاري، مجازي و معناي ضمني نشانههاي تصويري، براي القاي مفاهيم متن ادبي استفاده شده است.
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي