شماره ركورد :
1093414
عنوان مقاله :
اثربخشي درمان سوءمصرف مواد مبتني بر ذهن آگاهي و تحريك از طريق جريان الكتريكي مستقيم بر بهبود ولع مصرف و بدتنظيمي هيجاني نوجوانان با اختلال مصرف مواد
عنوان به زبان ديگر :
EFFECTIVENESS OF MINDFULNESS-BASED SUBSTANCE ABUSE TREATMENT an‎d TRANSCRANIAL DIRECT CURRENT STIMULATION ON CRAVING an‎d EMOTIONAL DYSREGULATION IN ADOLESCENTS WITH SUBSTANCE USE DISORDERS
پديد آورندگان :
علي زاده، جابر دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، تهران، ايران , ايماني، سعيد دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، گروه روانشناسي باليني و سلامت، تهران، ايران , نجاتي، وحيد دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، گروه روانشناسي باليني و سلامت، تهران، ايران , فتح آبادي، جليل دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، گروه روانشناسي كاربردي، تهران، ايران
تعداد صفحه :
13
از صفحه :
462
تا صفحه :
474
كليدواژه :
تحريك از طريق جريان الكتريكي مستقيم , ذهن آگاهي , اختلال مصرف مواد , نوجوانان
چكيده فارسي :
پيش زمينه و هدف سوءمصرف مواد يكي از شايع ترين و پرهزينه ترين مشكلات سلامتي در جهان امروز است. درمان پزشكي استاندارد اغلب علاج بخش نيست و عود بيماري متداول است. هدف پژوهش حاضر بررسي و مقايسه اثربخشي تحريك از طريق جريان الكتريكي مستقيم (tDCS) و درمان سوءمصرف مواد مبتني بر ذهن آگاهي (MBSAT) بر ولع مصرف و بدتنظيمي هيجاني نوجوانان با اختلال مصرف مواد است. مواد و روش كار پژوهش حاضر از نوع شبه تجربي با پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري مي باشد. جامعه آماري شامل تمامي نوجوانان (21-18 سال) با اختلال مصرف مواد در سطح شهرستان اردبيل است. تعداد 60 پسر با اختلال مصرف مواد از كمپ هاي ترك اعتياد تحت نظارت سازمان بهزيستي با درنظر گرفتن ملاك هاي ورود و خروج به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به طور تصادفي در سه گروه درمان تحريك الكتريكي با جريان مستقيم (20 نفر)، درمان سوءمصرف مواد مبتني بر ذهن آگاهي (20 نفر) و گروه كنترل (20 نفر) تخصيص يافتند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي ولع مصرف مواد و دشواري در نظم بخشي هيجان استفاده شد. جلسات درماني تحريك از طريق جريان الكتريكي مستقيم (tDCS) شامل 15 دقيقه تحريك آندي ناحيه F3 و تحريم كاتدي ناحيه F4 با شدت جريان 1/5 ميلي آمپر بود. همچنين جلسات درماني ذهن آگاهي شامل 12 جلسه يك ساعته بود كه هفته اي دو جلسه اجرا گرديد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از تحليل واريانس آميخته همراه با اندازه گيري مكرر در SPSS.22 اجرا گرديد. يافته ها نتايج نشان داد كه بين گروه ها در متغيرهاي پژوهش ولع مصرف مواد (0/006=p) و دشواري در نظم بخشي هيجان (0/013=p) تفاوت معني داري وجود دارد. تحليل داده ها نشان داد كه بين دو روش درماني در ميزان اثربخشي بر متغيرهاي پژوهش تفاوت معني داري وجود ندارد (0/05
چكيده لاتين :
Abstract Background & Aims: Substance use is one of the most widespread and expensive health problems in current society. Usual medical treatments are often not therapeutic and a relapse is prevalent. This research aimed to investigate and compare the effectiveness of transcranial direct current stimulation (tDCS) and mindfulness-based substance abuse treatment (MBSAT) on improving craving and emotional dysregulation in adolescents with substance use disorders. Materials & Methods: The present study is a quasi-experimental with pre-test, post-test, and follow-up. The population includes all adolescents (21-18 years) with substance use disorder in the Ardabil city. A total of 60 boys with substance use disorders were selected with convenience sampling method from adolescent camps under the supervision of the Welfare Organization according to including and excluding criteria. Then, they were selected and were randomly divided into three groups: transcranial direct current stimulation (n=20), mindfulness-based substance abuse treatment (n=20), and control group (n=20). To collect data, we utilized the craving and emotional questionnaire. Ttreatment with direct electrical stimulation of the brain (tDCS) was applied for10 sessions (15-min) and included anodal stimulation of F3 region, and kathodal stimulation of F4 region with a current of 1.5 mA and mindfulness-based substance abuse treatment (MBSAT) sessions included 12 sessions (twice a week). Results: The results showed that there is a significant difference between the groups in the craving (p=.006) and emotional dysregulation (p=.013). Data analysis showed that there is no significant difference between the two therapeutic methods in the level of effectiveness on the variables in the research(p>.05). Conclusion: According to the findings of this study, the efficacy of TDCS and mindfulness therapy for improving craving and emotional dysregulation in adolescents with substance abuse disorder is confirmed. Therefore, these interventions can be used for treating addicted subjects.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
مجله پزشكي اروميه
فايل PDF :
7685504
عنوان نشريه :
مجله پزشكي اروميه
بازگشت