عنوان مقاله :
افول سوبژكتويسم و ظهور سوبژكتويسم در انديشه نيچه
پديد آورندگان :
ارژنگ ، امين اله دانشگاه تبريز
كليدواژه :
فلسفۀ فرهنگ , يوهان گتفريد فن هردر , روشنگري , ارگانيسم درونزاي فرهنگي
چكيده فارسي :
در اين مقاله كوشيده ايم تا نشان دهيم سوبژكتويسم، از درون اخلاق سر برآورده؛ غايتش نجات آدمي از تقدير خدايان و رساندنش به خودبنيادي است. سوبژكتويسم به مثابه جنگ عليه خدايان، توسط سقراط از طريق بيرون راندن ديونوسيوس و غلبه آپولون آغاز مي شود. افلاطون با معادله سقراطي فضيلت مساوي معرفت است و اعلان اينكه شناسايي تنها به باشنده تعلق مي گيرد، سوبژكتويسم را تكامل مي بخشد؛ اما ناگزير از تكيه به خدايي واحد و متعالي مي شود. با تعالي خدا از وجود در نوافلاطونيان، سوبژكتويسم به اوج مي رسد؛ اما به دليل بيگانگي با بدن، ناگزير از تجسد خداي اش مي گردد، تا بدن را تحت شناخت نجات دهد. وحدت خدا، سوژه و تن ممكن نبود مگر بر صليب! پس خدا به آسمان بازگشت، بقاي سوژه تحت ايمان به خدا تضمين شد و تن نفي گشت. با دكارت جاي خدا و سوژه عوض مي شود؛ عنصر عقلاني تن تحت عنوان امتداد نجات مي يابد، اما سوژه ي دكارتي ميان اسارت در خود، يا ضرورت در طبيعت معلق مي گردد؛ كانت طبيعت را تحت قوانين فاهمه درآورده و با تقويم سوژه از درون اختيارش به سوژه نجات بخشيده و با طرح غايت مندي در جهان، آزادي سوژه در طبيعت مكانيكي را ممكن مي كند. هر چند در كانت سوبژكتويسم به اوج خود مي رسد اما تن، به منزله امر سركوب شده تحت عنوان نومن از همان آغاز مفقود مي شود و فلسفه نيچه به عنوان صداي اين تن سركوب شده با تحويل بردن نقد اول و دوم به نقد سوم، سوبژكتويسم مبتني بر نفي تن را به پرسپكتويسم مبتني بر تن تبديل مي كند.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز