عنوان مقاله :
استقرا در سير تحول فكري راسل
پديد آورندگان :
اسماعيلي ، زهرا دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) , حكاك ، محمد دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) - گروه فلسفه
كليدواژه :
راسل , استقرا , احتمال , اصول موضوعه , استنتاج نابرهاني
چكيده فارسي :
فلسفه راسل را ميتوان به دو دوره مجزا تفكيك كرد. در دوره اول او تحت تأثير فلاسفه پيش از خود سعي در حفظ مبناگرايي دارد و لي در دوره دوم تلاش ميكند اين مبناگرايي را به حداقل برساند. او در آثار اوليهاش استقرا را به دليل بداهت ذاتي و كاربرد وسيع آن در زندگي مي پذيرد و استنتاجهاي استقرايي را احتمالي و نه قطعي ميداند. اما در دوره دوم همانند يك تجربهگراي محض از تحليل پديدههاي تجربي، اصولي را استنتاج مي كند كه اصول موضوعه علوم تجربي هستند. اين اصول، ماهيت فرا منطقي دارند و جالب اينجاست كه استقرا در زمره اين اصول نيست. در واقع در نظر راسل ، علم وحتي فهم عادي كه از طريق استنتاج نابرهاني حاصل مي شود محتاج اين اصول هستند. در اين مقاله ما به دنبال شناخت ديدگاه راسل در باب استقرا هستيم لذا به تفصيل آنرا در دو دوره مجزا بررسي ميكنيم. در دوره اول علاوه بر بيان ديدگاه راسل، به عنوان نمونه يكي از اثباتهاي احتمالاتي ارائه شده براي آن خواهد آمد و در دوره دوم، علاوه بر بيان دلايل تغيير در نگرش او و تبيين ديدگاه جديدش، اصول فرامنطقي حاكم بر استنتاج نابرهاني به همراه برخي ويژگيهاي آنها ارائه ميشود و در آخر، هرچند به اجمال به نقدهايي كه به آن وارد شده، اشاره ميشود.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز