شماره ركورد :
1094283
عنوان مقاله :
بررسي و نقد مباني انسان شناختي علوم اجتماعي پرسپكتيويستي
پديد آورندگان :
مرواريد ، جعفر دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده الهيات و معارف اسلامي , اكبري ، رضا موسسه آموزش عالي علوم انساني
تعداد صفحه :
18
از صفحه :
113
تا صفحه :
130
كليدواژه :
نسبي گرايي , انسان‌گرايي , عقلانيت , بين الاذهانيت , سرشت مشترك بشر , تاريخ مندي , برساخت‌گرايي اجتماعي , هرمنوتيك , برهان همانندي , برهان ترجمه
چكيده فارسي :
سئوال اصلي اين مقاله اين است كه ريشه هاي ناواقع گرايي و نسبي‌گرايي پرسپكتيويسم در علوم اجتماعي را در كجا بايد جستجو كرد، زيرا چنانچه از پيشينه و تاريخ علوم اجتماعي بر مي آيد، اين علوم فرزند روشنگري‌اند كه در نتيجه انتظار مي‌رفت در همسويي با اصول و معتقدات روشنگري مانند عقلانيت و امكان‌پذيري شناخت قرار داشته باشند. علاوه بر عوامل تعيين كننده متعددي كه بر گرايش علوم اجتماعي بعد از دهه پنجاه(قرن بيستم) به نسبي‌گرايي نقش داشته اند، نبايد از نقش تعيين كننده مباني انسان شناختي پرسپكتيويسم كه در هرمنوتيك، اگزيستانسياليسم، جامعه‌شناسي معرفت و... ظهور يافته، چشم پوشي نمود. ديدگاه هاي پرسپكتيويستي عموماً برخلاف ديدگاه مرسوم پيش از خود كه مي‌پنداشتند انسان موجودي ا ست با ويژگي هاي خاص از جمله عقلانيت كه ويژگي هر فرد بشري است، فرض مي‌كند كه انسان موجودي سيال و وابسته به اوضاع و احوال تاريخي، اجتماعي فرهنگي مشخصي است كه با ديگر افراد انساني و در خوش بينانه‌ترين حالت با ديگر اجتماعات بشري، هيچ وجه تشابهي ندارد. پرسپكتيويسم، عينيتِ معرفت در علوم اجتماعي را نقادي مي‌كند، زيرا مفاهمه، گفتگو و داوري ميان آراء و ديدگاه‌ها را ناممكن مي‌داند و عقلانيت متداول را نفي مي‌كند، به همين جهت از ديدگاهي ناواقع‌گرايانه در فلسفه، علوم اجتماعي و فلسفه دين دفاع مي‌كند كه تهديد مهمي عليه واقع‌گرايي در علوم انساني محسوب مي شود. امكان زبان در انسان‌ها، كارآمدي آموزش و اصل همانندي، استدلال هايي نسبتاً خوب براي اذعان به طبيعتي مشترك در وجود انسان‌ها است كه نتيجه باور به پذيرش طبيعت مشترك انساني، امكان شناخت در علوم اجتماعي خواهد بود.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
دوفصلنامه پژوهشنامه كلام
عنوان نشريه :
دوفصلنامه پژوهشنامه كلام
لينک به اين مدرک :
بازگشت