تحليل تروريسم در منطقه خاورميانه از منظر حقوق اسلام و حقوق بين‌الملل

تروريسم مفهومي غامض، پيچيده و چند بعدي، زمينه و زمانه پرورده بوده كه بسته به منافع سياسي، اقتصادي و حتي ايدئولوژيك، تفاسير مختلفي از آن صورت گرفته است. در اين راستا يكي از چالش هاي جدي امنيتي كشورمان اين است كه كشورهاي استعمارگر غربي و حاميان تروريسم در منطقه خاورميانه، اولاً تمدن اسلامي را با تروريسم مرتبط دانسته و عقبه رويدادهاي تروريستي معاصر منطقه خاورميانه را تفكرات و انديشه هاي اسلامي اعلام نموده اند و ثانيا جمهوري اسلامي ايران را حامي گروه هاي تروريستي دانسته و از تحريم ها به عنوان ابزاري براي مقابله با ادعاي خود در مورد ايران استفاده مي‌كنند. با توجه به اين وضعيت سؤالي مهمي كه در اين مقاله مطرح مي شود اين است كه وضعيت جغرافيايي موجود فعاليت گروه هاي تروريستي در منطقه خاورميانه چگونه است و حقوق اسلام و حقوق بين‌الملل تروريسم را چگونه نگريسته‌اند؟ روش انجام اين مقاله توصيفي تحليلي است كه در آن سعي خواهد شد با استفاده از منابع فقهي و حقوقي و نيز مقالات معتبر علمي و پژوهشي به تحليل و تبيين موضوع پرداخته شود. اين پژوهش پس از تعريف تروريسم از منظر حقوق بين الملل و حقوق اسلام و توصيف جغرافياي كنوني فعاليت گروه هاي تروريستي در منطقه خاورميانه، رويكرد نظام حقوقي اسلام در مبارزه با تروريسم را به روش توصيفي تحليلي بررسي نموده است. نتايج اين مقاله نشان مي دهد كه نظام حقوقي اسلام خشونت را ناروا دانسته و تحت عناوين گوناگون مجازات نموده است. جرم بودن بغي، ممنوعيت فتك، منع غيله و اغتيال، جرم بودن محاربه از يك سوي و صلح طلبي و سفارش بر حفظ امنيت و دستور به وفاي به عهد در معاهدات بين المللي، حكم به جهاد تدافعي و ممنوعيت اقدامات ضد حقوق بشري در جهاد اسلامي از جمله مصاديق مبارزه اسلام با تروريسم و جرائم مشابه با اين پديده است و دليل قاطعي مبني بر عدم تأييد اين پديده شوم در دين اسلام است.