تأثير آموزش تئوري انتخاب بر راهبردهاي شناختي يادگيري دانشجويان

با توجه به اهميت به‌كارگيري راهبردهاي شناختي مناسب در بهبود فرايند يادگيري، هدف اين پژوهش تعيين اثربخشي آموزش تئوري انتخاب بر راهبردهاي شناختي يادگيري است.40 نفر از بين كليه دانشجويان زن دوره كارشناسي شهر تهران در سال تحصيلي 94-93، به روش نمونه‌گيريِ در‌دسترس انتخاب شده و به‌صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (20=n) و گواه (20=n) جايگزين شدند. ابزار جمع‌آوري داده‏ها شامل پرسشنامه راهبردهاي شناختي MSLQ پينتريچ و دگروت بود. ابتدا اين پرسشنامه‌ به‌عنوان پيش‌آزمون بر روي افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس افراد گروه آزمايش در 8 جلسه آموزش تئوري انتخاب شركت كردند. پس از پايان جلسات آموزشي، پرسشنامه مجدداً براي هر دو گروه به‌اجرا درآمد. نمرات پيش‌آزمون و پس‌آزمون دو گروه با استفاده از آزمون كوواريانس مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از آزمون كوواريانس نشان داد كه بين دو گروه كنترل و آزمايش تفاوت معناداري وجود دارد و آموزش تئوري انتخاب موجب كاهش استفاده معنادار راهبرد مرور و افزايش معنادار به‌كارگيري راهبردهاي بسط، سازماندهي و تفكر انتقادي در گروه آزمايش شده است. با استفاده از نتايج حاصل از اين پژوهش مي‏توان چنين نتيجه گرفت كه آموزش تئوري انتخاب به‌طور مؤثري موجب افزايش استفاده از راهبردهاي شناختي عميق‌تر و در‌نتيجه بهبود فرايند يادگيري خواهد شد.