عنوان مقاله :
اثر سطح بستر بر جوامع چسبنده زيستي سواحل جنوبي درياي خزر
پديد آورندگان :
گلي نيا ، پريسا دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم و فناوري زيستي - گروه زيست شناسي و زيست فناوري دريا و آبزيان , نصرالهي ، علي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم و فناوري زيستي - گروه زيست شناسي و زيست فناوري دريا و آبزيان
كليدواژه :
جوامع بيوفولينگ , سطح بستر , درياي خزر , آستارا
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: بيوفولينگ به چسبيدن و رشد موجودات زنده بر ساختارهاي در معرض محيطهاي دريايي اطلاق ميگردد. جوامع بيوفولينگ از نظر اكولوژيك با توجه به نقششان در انتقال انرژي در زنجيرههاي غذايي و عملكرد اكوسيستمها و ايجاد بسترهاي چند بعدي به عنوان زيستگاه براي ساير موجودات اهميت داشته، همچنين از نظر اقتصادي با نشست روي ساختارهاي دريايي و بدنه كشتيها و قايقها موجب آسيبهاي اقتصادي ميشود. با اين وجود اطلاعات بسيار اندكي بر روي اين جوامع در درياي خزر وجود دارد و در سواحل جنوبي درياي خزر مطالعه جامعي بر اين جوامع انجام نشده است. مواد و روشها: در مطالعه حاضر تغييرات زماني اين جوامع در سواحل جنوبي درياي خزر با استفاده از پنلهاي PVC با ابعاد 3/0 ×12×12 سانتيمتر در دو سطح رويي و زيرين، از خرداد 1393 تا خرداد 1394 در منطقه ويژه اقتصادي بندر آستارا، بررسي شد. پنلها با 5 تكرار توسط طناب در عمق 1 متري به صورت افقي قرار داده و به مدت يك سال هر دوماه يكبار جمعآوري و با پنلهاي جديد جايگزين شدند. در هر نمونه برداري با دقت از پنلها عكسبرداري شد و سپس درصد پوشش موجودات بيوفولينگ با آناليز عكس ها توسط نرم افزار CPCe بصورت مجزا براي هر سطح محاسبه شد. همچنين ميزان زيتوده كل و نسبت ماده غيرآلي به آلي با استفاده از وزن خشك و وزن خاكستر محاسبه شد. نتايج و بحث: در مجموع شش گروه از بيوفولينگ ها شامل كشتي چسبها (Barnacles)، خزهزيان (Bryozoans)، جلبكها (Algae)، پرتاران (Polychaete)، دوكفهايها (Mussels) و هيدروزئنها (Hydrozoans) شناسايي شد. گونه غالب در اين بررسي كشتي چسب Amphibalanus improvises است كه در تمام طول سال روي پنلها مشاهده شد. همچنين بريوزوئن هاي راسته كيلوستوم و تنوستوم دومين گروه فراوان بيوفولينگ را تشكيل دادند. اين دو گروه در مجموع عامل اصلي تغييرات زماني مشاهده شده در جوامع مورد مطالعه هستند. نتايج آزمون آناليز واريانس نشان داد كه دوره زماني غرقاب سازي پنل ها و سطح بستر تاثير معنيداري بر درصد پوشش، زيتوده كل و نسبت ماده غيرآلي به آلي در بيوفولينگها داشته است (P 0/05). به طور كلي درصد پوشش، زيتوده كل و نسبت ماده غيرآلي به آلي موجودات در سطح زيرين پنلها بيشتر از سطح رويي آنها بدست آمد. بيشترين زيتوده و نسبت ماده غيرآلي به آلي بيوفولينگ ها در تابستان مشاهده شد درحاليكه اين ميزان براي درصد پوشش در پاييز ديده شد. همچنين نتايج نشان داد از نظر تركيب جمعيت، سطح رويي پنلها بيشتر داراي گونههاي اتوتروف نظير جلبكها است ولي سطح زيرين بيشتر شامل گونههاي هتروتروف داراي ساختار كربنات كلسيمي است. با گسترش اقتصادي و توسعه صنعت كشتيراني و همچنين افزايش ساختارهاي انسان ساز به محيطهاي آبي در دهههاي اخير و پيش بيني افزايش ميزان فولينگ و هزينه هاي آن بر اثر گرمايش جهاني، نتايج اين تحقيق و تحقيقات مشابه، كاربردهاي مهمي در تصميمگيريهاي مديريتي براي مقابله با مشكلات فولينگ خواهد داشت. از طرف ديگر خطر تهاجم گونه هاي دريايي به محيط هاي آبي جديد با تغييرات اقليمي نيز در حال افزايش است و بنابراين درياي خزر نيز از گونه هاي مهاجم ايمن نخواهد بود. در نتيجه در جهت پايش جوامع بيوفولينگ در اين پهنه آبي، بايد مطالعات بيشتر و در دوره هاي زماني بلند مدتتر انجام شود.