عنوان مقاله :
ارزيابي تاثير متغيرهاي كلان بر كيفيت محيط زيست در منطقه منا: رويكردهاي ميانگين لگاريتم ديوژيا و همانباشتگي پانل
پديد آورندگان :
افضلي ، علي دانشگاه تهران - دانشكده اقتصاد - گروه اقتصاد بين رشته ايي , ماجد ، وحيد دانشگاه تهران - دانشكده اقتصاد - گروه اقتصاد بين رشته ايي
كليدواژه :
اقتصاد محيط زيست , انتشار كربن , توسعه پايدار , ميانگين لگاريتمي ديويژيا , هم انباشتگي.
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: اين مقاله بر پايه رابطه كايا به بررسي آثار متغيرهاي كلان بر كيفيت محيط زيست در منطقه منا ميپردازد. فرآيند رشد و توسعه اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه، از جمله ايران و ساير كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، فشار فزايندهاي به محيط زيست وارد ميآورد. هزينه تخريبهاي زيستمحيطي در منطقه منا به حدود 5 درصد و در ايران به بيش از 7 درصد توليد ناخالص داخلي ميرسد. از سوي ديگر، تخريبهاي زيستمحيطي و انتشار آلايندهها، پايداري رشد و توسعه مذكور را با ترديد مواجه ساخته است. محدوديتهايي كه محيط زيست بر ادامه رشد و توسعه اقتصادي ايجاد ميكند و خسارتهاي غيرقابل بازگشت اقتصادي ناشي از تخريب و آلودگي محيط، لزوم توجه به محيطزيست در تصميمگيريهاي كلان را بيش از پيش نمايان ميسازد. در نتيجه با توجه به اهميت محيطزيست و منابع انرژي در توسعه پايدار، سعي شده است تا سهم هر يك از عوامل جمعيت، توليد ناخالص داخلي، شدت انرژي و شدت كربن بر انتشار دياكسيد كربن بهعنوان شاخصي مهم در سنجش عملكرد متناسب با كيفيت محيط زيست و توسعه پايدار، شناسايي شود؛ زيرا از ميان تمام گازهاي گلخانهاي، دياكسيد كربن سهم 7/94 درصدي در گرمايش زمين دارد. مواد و روشها: با توجه به مطالب ذكرشده، با استفاده از دادههاي مربوط به بازه زماني 2011-1990 ميلادي، بر پايه رابطه كايا سهم عوامل كلان ارزيابي شد؛ از رابطه كايا استفاده گستردهاي در مباحث مرتبط با انرژي و انتشار كربن ميشود. نخست با استفاده از مدل ميانگين لگاريتمي ديويژيا كه يكي از روشهاي تجزيه پركاربرد به شمار ميآيد، سهم هر يك از متغيرهاي كلان در انتشار دياكسيد كربن در كوتاهمدت بررسي شد. سپس براي تحليل بلندمدت با تعيين مقادير ورودي مرتبط با كشورهاي منطقه منا از روش پانل ديتا استفاده شد كه نشاندهنده وجود همانباشتگي در مدل بود. مفهوم همانباشتگي تداعيكننده وجود يك رابطه تعادلي بلندمدت است كه سيستم اقتصادي در طول زمان به سمت آن حركت ميكند. در مورد دادههاي همانباشته پانل استفاده از مدلهاي پويا مانند تخمينزننده كاملا تعديلشده (FMOLS)و تخمينزننده ديناميك(DOLS) موثرتر است. بنابراين مدل همانباشته كاملا تعديلشده (FMOLS) بر متغيرها اعمال شد و نتايج حاصل از تخمين پارامترهاي مدل در بلندمدت به دست آمد. نتايج و بحث: بررسي سوابق پژوهش در كشورهاي توسعهيافته نشان ميدهد كه در اين كشورها تغييرات جمعيت و توليد ناخالص داخلي در بلندمدت انتشار دياكسيد كربن را افزايش دادهاند كه اين تغيير تا حدود زيادي به وسيله كاهش شدت انرژي و جانشيني انرژيهاي نو جبران شده است. نتايج تخمين اين پژوهش حاكي از معناداري تاثير توليد ناخالص داخلي، جمعيت و شدت كربن بر انتشار دياكسيد كربن است. نتايج مربوط به روش ميانگين لگاريتمي ديويژيا در كوتاهمدت نشان ميدهد در منطقه منا، عامل جمعيت بيشترين تاثير را بر افزايش انتشار داشته است و پس از آن به ترتيب عوامل توليد ناخالص داخلي، شدت انرژي و شدت كربن قرار دارند. در بازههاي پنج ساله، عوامل جمعيت، توليد ناخالص داخلي و شدت انرژي به صورت ميانگين در جهت افزايش انتشار عمل كردهاند و عامل شدت كربن عملكردي معكوس داشته است. ضرايب حاصل از مدل پانل نشان ميدهند كه در بلندمدت افزايش جمعيت بيشترين تاثير را بر انتشار كربن در منطقه منا داشته است؛ در رتبه دوم عامل شدت انرژي قرار دارد و عامل بعدي توليد ناخالص داخلي است. نتيجهگيري: با توجه به نتايج تخمين در كوتاهمدت و بلندمدت و مقايسه با وضعيت كشورهاي توسعهيافته، شاخص شدت انرژي ميتواند نقش كليدي در بالا بردن كيفيت محيط زيست در كشورهاي حوزه منا داشته باشد. در نتيجه، كشورهاي منطقه نيازمند توجه سياستگذاران توسعه براي بهبود شاخص شدت انرژي هستند.