عنوان مقاله :
تأملي بر كتاب درآمدي به نظام حكمت متعاليه (جلد سوم): انسانشناسي
پديد آورندگان :
ارشادينيا ، محمدرضا دانشگاه حكيم سبزواري
كليدواژه :
معرفت نفس , انسانشناسي , نقد فلسفي , حكمت متعاليه
چكيده فارسي :
كاربرد ادبيات رايج و زبان ساده در قلمرو علوم اسلامي به ويژه فلسفۀ اسلامي به منظور تفسير و تحليل كارآمد و ثمربخش، نادر و بدون فراواني پيشينه است. در اين زمينه آثار غني با تحليل فربه و متناسب نيز كمتر مشاهده ميشود. در هر دوره اگرچه نمونههايي اندك ميتوان يافت، اما فكر فلسفي همچنان در جايگاه غريب خود قرار دارد. قلم توانمند استاد عبوديت اين شهامت را به خود ديده كه در اين مسير دشوار گام بردارد و مسير ناهموار انديشه فلسفي و ناهموارتر معرفت نفس را براي علاقهمندان ژرفانديش تا حدود بسياري رام سازد. نكات بديع و تحليلهاي ارزنده و عميق در اين اثر، بسيار و امتيازاتش چشمگير و خرسندكننده است. با همۀ اين ويژگيهاي مثبت، كاستيهاي چندي هم انگشت اشارت به نقاط اوج رامنشدني در حكمت متعاليه دارد كه اثبات ميكند مدام بايد توسن انديشه را به تكاپو واداشت و از مدد ساير متفكران اگرچه از طريق بيان كاستيها، بيبهره نماند. به اين منظور چندين مورد از اين كاستيها، در اين نوشتار گوشزد ميگردد، مهمتر از همه توجه نكردن به آموزۀ «حقيقت و رقيقت» براي پردازش مباحث پيچيدۀ معرفت نفس، مانند بيان «مراتب نفس»، «حدوث و قدم نفس»، آموزۀ «جسمانيت الحدوث و روحانيت البقا»، «اتحاد نفس با قوا و با عقل فعال» ميباشد. اميد است تأمل نگارندۀ محقق و انديشمند مدقق در اين اثر، به تكميل آن بينجامد و نوآوري در حكمت متعاليه، برجسته گردد.
عنوان نشريه :
پژوهش و نگارش كتب دانشگاهي