عنوان مقاله :
تاثيرگذاري ساختار اجتماعي در گرايش به سبكهاي جديد در نقاشي ايران دهه چهل و پنجاه شمسي با تاكيد بر ديدگاه روبرت وسنو
پديد آورندگان :
كشاورز افشار ، مهدي دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر و معماري - گروه پژوهش و تاريخ هنر , روزبهاني ، رويا دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر و معماري
كليدواژه :
نقاشي ايران , دوره پهلوي , گفتمان , ساختار اجتماعي , روبرت وسنو
چكيده فارسي :
پژوهش پيشرو برآن است با تاكيد بر ديدگاه روبرت وسنو عوامل جامعهشناختي موثر بر گرايشهاي جديد هنر نقاشي در دهههاي چهل و پنجاه شمسي ايران را مورد تحليل قرار دهد. چارچوب نظري مورد استفاده بر مدل نظري تغييرات گفتماني وسنو شامل سه دسته مفاهيم استوار است. فرضيه پژوهش اين است كه تغييرات گفتماني و ساختار اجتماعي دهه چهل و پنجاه شمسي ايران موجب گرايشهاي فرمي و محتوايي هنرمندان و پرداختن به سبكهاي جديد در هنر نقاشي گرديده است. چگونگي تاثيرگذاري ساختاراجتماعي در پرداختن به سبكهاي جديد و متنوع نقاشي در دوران مذكور مورد هدف پژوهش حاضر است. اين پژوهش با رويكردي تبييني، روش تفسير تاريخي، و با استفاده از دادههاي تاريخي از طريق گردآوري مستندات كتابخانهاي به تبيين راهها، شيوهها و مكانيسمهايي ميپردازد كه از طريق آنها، شرايط اجتماعي مزبور، نوآوري و گرايش هنري را در دايره زماني مورد بحث، ممكن ساخته است. برآيند پژوهش نشانميدهد كه جنبشهاي هنري همواره در ارتباط با محيط اجتماعيشان هستند. منابع اجتماعي، سياسي و اقتصادي نيروهاي محركي براي توليد فرهنگ، انديشه و هنراند. بهواسطه سياستهاي اصلاحي در دهه چهل و پنجاه، شكلگيري طبقه متوسط جديد، افزايش جمعيت، ارتقا سطح سوادآموزي، مشاركت زنان، فضاي فكري و سياسي جامعه با وضعيت جديدي مواجه شد. برگزاري نمايشگاههاي بزرگ، جشنوارهها و تاسيس موزهها و نگارخانهها، پراكندهشدن اطلاعات جديد از تحولات هنر غرب در محافل فرهنگي و مطبوعات و انتشار نشريات هنري، تشكيل نمايشگاههاي مختلف در خارج از كشور، از جمله مهمترين عوامل تجربي موثر بر گرايش به سبكهاي جديد نقاشي در دوره مورد مطالعه است.
عنوان نشريه :
مباني نظري هنرهاي تجسمي