بررسي ارتباط سطح فريتين سرم و سندرم متابوليك در زنان يائسه،يك مطالعه مقطعي

مقدمه: يائسگي، بحراني‌ترين دوره تغييرات نامطلوب آنتروپومتريك و پارامترهاي متابوليك بوده كه با خطر بيماري‌هاي قلبي عروقي همراه است. سندرم متابوليك، نقش كليدي در ايجاد بيماري قلبي عروقي دارد و به‌عنوان يك مشكل عمده در بسياري از كشورها درآمده است. بر اساس مطالعات مختلف، افزايش فريتين با سندرم متابوليك در ارتباط است و افراد با سطح فريتين بالاتر، خطر ابتلاء به سندرم متابوليك در آنها بيشتر است. بنابراين با توجه به بالا بودن شيوع سندرم متابوليك در ايران، مطالعه حاضر با هدف بررسي ارتباط بين سطح فريتين سرم با سندرم متابوليك انجام شد. روش‌كار: اين مطالعه مقطعي در سال 1392 بر روي 165 زن يائسه واجد شرايط مراجعه كننده به مركز بهداشت 17 شهريور و بهداشت شماره 8 اهواز انجام شد. پرسشنامه اطلاعات فردي براي نمونه ها تكميل و جهت بررسي اجزاي سندرم متابوليك، فشارخون 2 بار به فاصله 10 دقيقه و بعد از استراحت اندازه‌گيري شد و ميانگين آنها در نظر گرفته شد. دور كمر افراد اندازه‌گيري و آزمايشات HDL، تري‌گليسيريد، كلسترول، فريتين و FBS بعد از 12 ساعت ناشتايي شبانه بر روي سرم افراد انجام شد. تجزيه و تحليل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماري SPSS (نسخه 19) و آزمون‌هاي كاي‌دو، آناليز واريانس يك‌طرفه، ضريب همبستگي پيرسون و اسپيرمن انجام گرفت. ميزان p‌ كمتر از 0.05 معني‌دار در نظر گرفته شد. يافته‌ها: در اين مطالعه 58 نفر (35.2%) به سندرم متابوليك مبتلا بودند. ميانگين سطح سرم فريتين در زنان مبتلا به سندرم متابوليك 25.45±34.53 و در زنان غير مبتلا 23.12±33.56 بود. بين شاخص توده بدني، دور كمر، قندخون، سطح تري‌گليسيريد پلاسما، چربي خون و ابتلاء به سندرم متابوليك ارتباط معناداري مشاهده شد (P 0/05)، اما بين سندرم متابوليك و سن، سندرم متابوليك و فريتين سرم ارتباط معني‌داري وجود نداشت (P 0/05). نتيجه‌گيري: بين سطح فريتين سرم و سندرم متابوليك ارتباط معنا‌داري وجود ندارد.